منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

شبهه در سپیده دم

روز. داخلی. مسجد کوفه

سال 37 هجری

سپیده زده است و علی علیه السلام به همراه فرزندان و تنی چند از اصحاب از مسجد خارج می شوند.

صدای زمزمه قرآن در مسجد پیچیده است. اعرابی روان میخواند و میگذرد… 

 "ان الله یرید ان یذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"  

باد سردی وزیدن می گیرد.  

 

-      سلام ابو حامد  

0علیکم السلام . صدق الله العلی العظیم.    

-      خوبی؟   

0الحمد لله . خوبیم.ترا قبلا در این شهر ندیده ام از کدام قبیله ای؟    

-      ابو غرابم تازه به این شهر آمده ام از قبیله خسرانی  

0خسران؟ابو غراب؟ تاکنون نشنیده ام   

-      رهایم کن برادر نمی خواهی که شجره نامه بیاورم برایت؟ مهم تقواست 

0 درست است.مهم تقواست.    

-      میگویم در این شهر جز علی کس دیگری نماز نمی خواند؟    

0نه؟چه طور مگر؟   

-      اخر نمی خواهم از فیض جماعت محروم شوم   

0 چه میگویی برادر نماز به امامت علی وصی نبی افتخار است    

-      افتخار بود تا زمانی که علی همان علی بود اما امروز من دیگر علی را آن علی نمیدانم   

0چه میگویی برادر؟آرامتر تو میدانی چه بر زبان میرانی؟ 

 

-      من ارام شوم یا تو؟تو میدانی پشت که نماز می خوانی؟ 

علی دیگران علی نیست.دستش به خون دهها مومن آلوده شده است.حرمت اهل بیت را شکست. ام المومنین عایشه را به اسارت برد.وا محمدا   

0اصحاب جمل دست به شورش بر خلیفه مسلمین زدند. 

-      شورش؟کدام شورش؟آیا اعتراض در حکومت علی جرم است؟آیا هرچه علی بگوید صحیح است؟

زبیر سیف الاسلام کمتر از علی برای دین خدا جانبازی نکرده بود.

طلحه الخیر جانباز جنگ احدبود.روحشان شاد باد

وای بر علی وای بر علی    

0ترا به خدا ارام تر برادر ممکن است یاران امیرالمومنین بشنوند.   

-      کدام امیرالمومنین؟مردم دیگر اورا نمیخواهند.از خطبه هایش، ملامت هایش، تحقیر هایش جنگ هایش خسته اند خسته

آیا نمی بینی موج نارضایتی از حکومت علی را در چشمان مردم؟

بیوه زنان جمل را که سروسامان می دهد؟

یتیمان جمل را که پدری کند؟  

0برادر به خدا سوگند که از رسول خدا شنیدم که میفرمود علی مع الحق و الحق مع علی    

-      آری حدیثی صحیح خواندی اما این را نشنیدی که الله مع الجماعه مشروعیت علی به مردم است. مگر خود او نبود که گفت اگر حضور شما نبود افسار خلافت را بر دوشش می انداختم؟  

0آری    

-      اکنون مردم اورا نمی خواهندپس برود.

-      این است عدل علی؟ مگر نه اینکه در حکومت عادل همه باید راضی باشند؟ اصلا تو بگو علی برای چه میخواهد معاویه را ازحکومت شام بردارد؟ آیا با او سر جنگ دارد؟ آآآه که مردم خسته اند از این همه جنگ. آن هم فقط برای قدرت نمایی علی. ابو عثمان پسر عم ام است. در شام زندگی میکند. چند روزی است مهمانم است. میگوید از ابتدای تولدم تا بحال معیشتی از این بهتر نداشته ایم. حال علی برای چه با معاویه بد است خدا میداند. البته این که مسلم است که میخواهد کسی از خاندان خویش بر آنجا بگمارد تا تمام حکومت را در دست بگیرد...   

0 به خدا که تو را فریب داده اند او مولای متقیان است. وصی بر حق نبی است. غدیر را نشنیده ای؟    

-      اتفاقا در آن روز بودم.و شنیدم.اما پیامبر آیا میدانست علی با بزرگان اسلام و صحابه خوش نام نبی این چنین میکند؟

-      تا به حال شنیده ای علی با اکابر صحابه جلسه مشورتی بگذارد؟او فقط  میخواهد حرف حرف خودش باشد.

-      علی تمامی اصحاب پیمامبر را به حاشیه رانده است. یک مشت جوان را بر سر کار آورده.

-      ما نباید سکوت کنیم.خداوند از ما خواسته تا در برابرظلم ساکت نمانیم.

-      برادر ما گروهی هستیم از بهترین مومنین کوفه قصد داریم تا علیه خودکامگی علی قیام کنیم. آیا هستی؟    

اعرابی سر در گریبان است 

-      شک نکن در راه خدا گام بر میداری.. 

0چه باید بکنم؟... . 

-      نهروان می دانی کجاست؟.... 

----------------------------------------------------------------------------------

  روز . میدان جنگ صفین. سال 39 هجری 

 مالک اشتر شجاعانه به خیمه معاویه رسیده است. تاریخ به نظاره است تا برای همیشه ریشه فساد کنده   شود.  

 0 برادران گمانم مالک کار را تمام کرد آن جا صدای تکبیر بلند شده است.علی را مژده دهید. 

  باد سردی وزیدن می گیرد  

-          صبر کن برادر سپاهیان معاویه اند که فریاد میزنند.  

0  چه؟لشکر معاویه؟چه می گویند؟ 

-          قرآن بر نیزه کرده اند.و فریاد حکمیت الله سر میدهند.  

0      ها ها ها میمون های ترسو کارشان تمام است برو مالک  

-         .برادر انها قران را حکم کرده اند بر کتاب خدا شمشیر بزنیم؟چه میگویی  

0 آخر انها را چه به قران؟  

-          این چه حرفی است برادر تو مگر خدایی از کجا معلوم آنها اهل بهشت نباشند و تو   دوزخ؟ ما برای جنگ با قرآن نیامده ایم  

0  ما هم نیامده ایم اما پیروزی نزدیک است و غنایم بسیار 

        من برای رسیدن به شمشیر شکسته و نیزه خمیده ای پا بر اوراق قرآن نمی نهم. 

 0 ما هم نمی نهیم. اصلا من و قبیله ام پیش علی میرویم همین الان، بیا برادر 

-          خوب است من هم بروم با افراد قبیله ام بیایم  

0  راستی نام و نشانت را نگفتی؟  

-          ابوغرابم از قبیله خسرانی...

-        ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

  صبح عاشورا سال 61 هجری  

 سپیده دمیده است.

 باد سردی وزیدن می گیرد.  

-          سلام برادر عجب صبحی است.  

 0 آری تاریخ به نظاره ایستاده است.  

-          چه باید کرد؟ حسین قطعا کشته خواهد شد  

0  نمی دانم نمی دانم اه  

-          من که خواهم رفت حسین خود دیشب مارا مخیر کر د  

0  شهادت در رکاب حسین فرزند رسول خدا..  

-           من که شک دارم ،حسین لجاجت میکند. جان مومن حرمت دارد حسین  جان خود و  یارانش را به هدر میدهد.  

0    برادر یاریم کن در دوراهی هستم چه کنم؟  

-          من که میروم حسین خود بیعتش را از ما برداشت تو می آیی؟ بجنب  برادر   اگر آفتاب بالا بیاید نمی توان گریخت.  

0   تنم می لرزد نکند پسر پیامبر تنها بماند؟  

-          یارانش هستند ما زن و بچه داریم. فرزندان تو اکنون منتظر تو اند.

   می دانی اگر در این معرکه جان دهی یزید خانواده ات را به اسیری می برد؟  

 0 زبانت را گاز بگیر می آیم می آیم 

-  برویم عجله کن

    0 خوب شد گریختیم. نزدیک بود سربازان عمر سعد مارا ببینند 

-            آری خب من از این جا راهم جدا می شود.  

  0  این جا؟ مگر کجا میروی؟راستی تو کیستی نام و نشانت چیست؟ 

ابو غرابم از قبیله خسرانی... هی برو حیوان...   

---------------------------------------------------------------------------------------

 

   تهران-1388هجری شمسی

  سپیده دمیده است.مردم به سوی کار و کسب میروند.صدای بوق ماشین ها شلوغی ها  ترافیک صبح  گاهی و....

 ابو غراب کجاست؟ کسی اورا دیده است؟مراقب باشیم

نظرات 11 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:53 ق.ظ

متن تکان دهنده ای بود. خیلی جالب وقایع را پشت هم گذاشتید.
م باز هم تاریخ تکرار میشود
خدا به ما کمک کند که جزو یزیدیان زمان قرار نگیریم
آمین

درخت لیموی زرد پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:36 ب.ظ http://www.yellowlemontree.blogfa.com

خیلی جالب بود
ممکنه منابع نوشتتون رو هم بذارید؟

رایحه علوی پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:25 ب.ظ http://ya-ali-madadkon.persianblog.ir

سلام ... آفرین به قلمت .. چقدر خوب وقایع امروز رو با اون زمان تطابق دادی .. احسنت ...
امان از جهالت .... امان از حماقت ... و امان از مکر و حیله معاویه زمان ...
متاسفانه باید بگم که به لطف برادران اهل سنت کلمه ( اهل بیت ) از آیه تطهیر حذف شده ... اینو توی نمایشگاه کتاب در غرفه عربستان دیدیم ... معلوم نیست چی میخوان از جون دین مبین اسلام ...
متاسفانه بعضی ها میگن اسلام یعنی یکتا پرستی همین که خدا رو قبول داشته باشی ما را بس است .. در صورتیکه اسلام یعنی دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا ...
آنها که کلمه اهل بیت رو حذف میکنند آیا دوستی با دوستداران خدا دارند ؟؟؟؟
یاعلی مدد

محمد علی جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:04 ق.ظ

سلام. من متن شما رو توی نشریه ام استفاده خواهم کرد. لطفا حلال کنید و نظرتون رو به ایمیل من بفرستید. ممنون

عزیزوو جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:39 ب.ظ

سلام عزیزان...
لطفا به مناجات نامه ی اقایان کروبی موسوی خاتمی و...مهدی هاشمی توجه بفرمایید...................

خدایا مارا برای حفظ داستاورد های انقلاب.......
و مستضعفان را برای حفظ انقلاب یاری بفرماااااااااااااااااا......
سلام داداش ..........
خسته نباشی کارت بیسته..................

نقدآزاد شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:08 ب.ظ http://www.naghdazad.blogfa.com

جالب بود.تاریخ همیشه حرفای زیادی برای گفتن داره ولی ما آدما اکثر مواقع فقط برای تفریح و اطلاعات عمومی به اون نگاه می کنیم.فکر می کنم اگه تاریخ رو با دقت خوند میشه درسهای زیادی ازش گرفت و کمتر دچار شک و تردید شد.
به هر حال ظرافتی که در ارتباط دادن مطالب به خرج دادی قابل تحسینه.

شیما یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:40 ب.ظ

سلام بلاگر عااااااااااااااالیییییییی بود

ابوغراب این روزا خیالش راحته چون ابو غراب ها زیاد شدن خیلی زیاد

هاله یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:54 ب.ظ

ابوغراب یعنی پدر کلاغ ! درسته؟ که نماد شیطانه

خسرانی هم که مشخصه
خیلی خیلی جالب وقایع رو از دیروز و امروز به هم پیوند زدین

قلمتان به راه

محمد صادق پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:35 ق.ظ

سلام
خیلی خیلی عالی مسائل رو بهم ربط دادی جدا که ابوغراب و ابوغراب ها این روزا خیالشون کاملا راحته

موفق باشی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:23 ب.ظ

احسنتم

مصطفی نمازیان جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:15 ق.ظ http://patriot2.blogfa.com

بنام خدا. با مطالبی تحت عنوان"مردی در سایه" به روزم. یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد