منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

نفاق در مدینه(1)

 در پایان 8ماه دفاع مقدس، هنگامی که فتح الفتوح 9 دی و 22 بهمن رسید مدتی سوالی ذهنم را به شدت مغشوش کرده بود.خدایا مدت هاست برخی سالوسانه با رنگ شوم نفاق به حق و حقوق این مردم مستضعف اجحاف می کنند چرا با آنها برخورد نشده است؟ چرا به مردم معرفی نشدند؟آیابهتر نبود  اگر سال ها پیش که دست هاشان به خون رجایی و بهشتی آلوده شد و سرنخ هاهم در این باب کم نبود، امام(ره) در فرمانی دستور دستگیری و اعدام همه را میدادند؟تا این همه هزینه ندهیم؟ تا اینقدر خون دل نخوریم؟

مدتی ذهنم درگیر یافتن پاسخ این معمای سخت بود. تا این که نشریه ای داخلی از یک نهاد، مبادرت به انتشار مقاله ای کرد که همه سوالاتم را پاسخ داد تصمیم گرفتم این مقاله رو با کمی ایجاز و اختصاربه محضر شریف شما دوست عزیزم ارائه کنم شاید شما هم پاسخ سوالاتون روبگیرید...

 در این مطلب  که ادامه دار خواهد بود به بیان رفتار درس آموز نبی اکرم اسلام ، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) بارگه های شوم نفاق در سینه جامعه نوپای مسلمین میپردازیم. در این باب درس ها و نکته های زیادی بود که خوب خواندیم و خوب عبرت پذیرفتیم . 

-------------------------------------------------------------- -----------------------------------

 

 شهوت قدرت، ریشه نفاق                                           

دو قبیله اوس و خزرج که ده ها سال با هم جنگ و جدال داشتند، اخیراً به این نتیجه رسیده بودند که این کینه ها را کنار گذاشته، عبدالله ابن ابى را به عنوان پادشاه خود برگزینند. حتى کار به آنجا رسیده بود که عبدالله سفارش ساخت تاج شاهى داده بود و قرار بود که در آینده اى نزدیک، اقدام به تاج گذارى نماید .

با ورود پیامبر به مدینه، حال و هوایى دیگر پیداشد و اوس و خزرج هم براى آینده خود راهى درخشان تر یافتند و طرحى دیگر در انداختند.

. با ورود به اسلام و انتخاب حضرت محمد  به عنوان رهبردینى و در عین حال رهبر سیاسى، هر روز افرادجدیدى به حضرت ایمان آوردند و کار به جایى رسیدکه اولین قانون اساسى در تاریخ بشر توسط پیامبر تهیه شدو به امضاى سران قبایل مدینه، حتى طوایف یهود رسید.و پیامبر در رأس هرم قدرت در مدینه قرار گرفتند.

بنابراین دیگر داستان رهبرى و تاجگذارى عبدالله به فراموشى سپرده شد.

در این میان، عبدالله بن ابى و اعوان و انصار او  که براى خود در حکومت آینده مدینه، خواب دیدند، ناگهان رشته آرزوهاى خود را گسیخته دیدند. در اینجا، عبدالله و جریان حامى او،دو راه بیشتر نداشتند یا در موضع شرک خود بایستند ودر برابر جریان انقلابى و مسلط اسلام دست به شمشیرببرند. در این صورت از قافله اجتماع عقب مى ماندند.و از قطار اسلام که در حال سوت کشیدن و حرکت بود جا مى ماندند. یا اینکه مدتى دندان روى جگر بگذارند و از در مبارزه با جریان پرخروش اسلام وارد نشوند؛ بلکه خود به این جریان پیوسته و سوار بر قطار اسلام شوند و به اصطلاح موج سوارى  کنند. در این صورت مى توانند در حاکمیت جدید براى  خود نقشى دست و پا کنند و تدریجاً جریان حاکم راتحت تأثیر قرار داده، خود بر آن مسلط شوند.    

عبدالله در اینجا راه دوم را برگزید... 

عبدالله و یاران منافقش پس از ورود به اسلام،دست به کار شدند وپس از تاسیس حزب مخفی از هیچ گونه توطئه ای علیه پیامبر و مسلمین کوتاهى نکردند. پیوسته در حال طراحى نقشه بودند.انواع و اقسام جنگ روانى، تبانى با دشمن،پاشیدن تخم نفاق و دشمنى و جنگ داخلى بین اعراب مسلمان از تلاش های این به ظاهر مسلمانان بود.  

 

عملیات آغاز می شود

  

1. پیش از شروع جنگ احد، پیامبر شوراى جنگى تشکیل دادند. رأى جوانان شورا بر خروج از شهر و جنگ با دشمن بود ولى نظر عده اى دیگر ازجمله عبدالله ابن ابی در گیری  درشهر و جنگ با کفار قریش بود.

. بالاخره پیامبر نظر جوانان را به اجراگذاشتند و دستور حرکت به سوى احد را صادر کردند.عبدالله از این که رأى او به اجرا گذاشته نشد رنجید. با وجود این، همراه با عده ای از هوا دارانش همراه با لشکر اسلام از شهر خارج شدند لکن در میان راه در به بهانه تبعیت پیامبر از رأى جوانان با تأثیرگذارى بر سیصد نفر از افراد قبیله منصرف کردن ایشان از ورود به جهاد، به مدینه برگشتند و به این ترتیب، لشکر هزار نفره اسلام به هفتصد نفر تقلیل یافت که باید در برابر لشکر سه هزار نفره مشرکین مى جنگیدند

.سمپاشى عبدالله  درلشکر و بازگرداندن سى درصد ایشان از جبهه، یکى از علل شکست مسلمین در جنگ احد بود.  

سوال: حکم عبد الله و حزبش به خاطر تحریک یک سوم سپاه اسلام به ترک میدان جنگ،مبادرت در اخلال در نظم سپاه اسلام،ایجاد شک و دودلی در دل های سربازان اسلام، اعدام است اما چرا نبی مهربانی ها سکوت میکند؟   

 

2. بعد از جنگ احد یعنى در سال چهارم هجری، یهود بنى نضیر مبادرت به پیمان شکنى و توطئه قتل پیامبر کردند. ناچار پیامبر دستور حرکت لشکر اسلام را به سوى دژهاى یهود بنى نضیر صادر کردند. " در این هنگام عبدالله بن ابى و مالک بن ابى به بنى نضیرپیام فرستادند که در برابر محمد (ص)مقاومت کنید. به علاوه  که ما با دو هزار نفر به کمک شما مى آییم. قریظه و غطفان هم شما را تنها نمى   گذارند.

پیامبر با اطلاع از پیامى که این دو نفر براى قبایل بنى نضیر " نضیر فرستادند با سپاه خویش به سوى ایشان حرکت کردند.یهودیان تسلیم شدند و با ترک منطقه و مهاجرت به نقاط دیگر،غنائم زیادى نصیب مسلمین شد 

.  

سوال:حکم عبد اللهابن ابی و حزبش  به علت  ارتباط مخفیانه با سپاه دشمن و ردوبدل اطلاعات محرمانه و تحریک دشمن به جنگ با سپاه اسلام  اعدام می باشد اما پامبراعظم دوباره سکوت میکند چرا؟ 

 

۳. در سال ششم هجرى پس از بازگشت مسلمین از غزوه بنی المصطلق ماجرایى در مدینه اتفاق افتاد که مدتها پیامبر و مسلمانان راستین تحت فشار جنگ روانى و شایعه سازى منافقین به سرکردگى عبدالله بن ابى قرار گرفتند.

جریان از این قرار بود که یکى از زنان پیامبر(عایشه یا ماریه) بر حسب اختلاف نظر مورخین از طرف منافقین متهم به ارتباط نامشروع با مردى شد. انتشار این تهمت در مدینه، روزهاى متمادى مسئله اول شهر شد و منافقین که از اسلام وپیامبر کینه دیرینه داشتند، هر چه در توان داشتند بکاربردند. لیکن با نزول آیات سوره نور، همسر پیامبر تبرئه شد منافقین یکبار دیگر رسوا شدند.    

سوال: عبدالله و یارانش به همسر پیامبر تهمت ناروا زدند حضرت رسول الله میتوانستند با قدرتی که داشتند به راحتی آنها را محاکمه و از سر راه بردارند اما سکوت پیامبر اعظم در برابر بیشرمی ها و خیانت های حزب عبدالله چه علتی دارد؟... 

  

ادامه دارد

 
نظرات 5 + ارسال نظر
احمدرضا پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:51 ب.ظ

سلام داداش
قالب جدید مبارک
خیلی قشنگه مخصوصا اون جمله (( پویشی برای خواستن آمدنش))
یاعلی

شیما پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:06 ب.ظ

جالب بود کلا مقایسه های تاریخی خیلی چیزارو به ادما یاد میده البته اگه ادم باشن

پ.ن : قالب جدید مبارک

محسن حزب الله پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ب.ظ http://www.istansia.com

سلام
خسته نباشی
حزب الله به روز شد

یا علی.

محب مولا علی جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ق.ظ

سلام برادر!
جالب بود!
ادامه بده!

پ.ن: قالب جدید مبارک. اگه نوشته های بالای قالب هماهنگ تر می شد بهتر بود.
فونت اسمت فانتزیه فونت منتظران یه جورایی کتابیه یا صاحب الزمان (روحی لتراب مقدمه الفدا) کشیده است... خلاصه یه سر وسامونی به اینا بده دیگه!

یا علی مولا!

مملی جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:52 ب.ظ

سلمو و خداحافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد