چهارشنبه نهم دی ماه 1388، ساعت 20
تهران روز بزرگی را پشت سر گذاشته است.چشم بعضی خیره و کمربعضی شکسته وپرده توهم خیلی ها پاره شده است.
ماشین روبروی خانه توقف می کند.درب پارکینگ باز می شود.مرد ماشین را داخل می آورد و سراسیمه به سمت خانه می رود.
داخل می شود.برادر و خواهرش نشسته اند و گرم گفتگو هستند.
مرد:سلام
دختر:سلام خان داداش دیر کردی چرا؟
مرد:شرکت کار زیاد بود.بابا کجاست؟
پسر:توی اطاقش..
مادر وارد می شود. سلام پسرم خوبی مادر پس بچه ها کجان؟
مرد: سلام مادر جان خوبم میارمشون فردا پس فردا. بابا کجاست؟
مادر:از عصر رفته تو اطاق بیرون هم نیومده.
مرد به سمت اطاق کار پدر میرود.به آرامی درب میزند. جوابی نمی شنود.درب را باز میکند.
قفسه های کتاب سرتاسر اطاق را گرفته است.پدر وسط اتاق روی صندلی نشسته و به صفحه تلویزیون خیره شده است.
مرد آرام وارد می شود و سلام میکند.پدر عکس العملی انجام نمی دهد.
شبکه خبر تصاویر حضور مردم را پخش میکند. صدای بالگرد صداوسیما روی اعصاب است. هرچه فیلم می گیرد باز هم حضور مردم است و حضور مردم..
پدر تسبیح را در دستش جابجا میکند.
دختر وارد می شود و در کنار برادر بزرگ می ایستد.
دختر:میگویند عده زیادی به صورت سازماندهی شده به خیابان انقلاب آورده شده اند.
مرد: گمان نکنم بیشتر از 100 هزار نفر باشند. بالگرد فقط دور میزند.
پسر:البته ساندیس هم موثره ها(لبخند تمسخر آمیزی روانه خواهر میکند)
پدر بر میگردد و نگاه تندی به پسر میکند. سکوت همه جا را فرا میگیرد.
دختر:آیا اسم این کار سواستفاده از دین و مذهب مردم نیست؟ به خدا هست.
پسر:من توی تمام تجمعات معترضان بودم جمعیت امروز یک دهم مردم معترض هم نیست.
دختر:دوستان خبر دادند اتوبوس های زیادی طلبه های قم رو به تهران آوردند.
ناگهان تلویزیون تصاویر راهپیمایی قم را پخش میکند.
سکوت مرگ آور می شود.
تلفن زنگ میخورد
پدر نگاهش به گوشی است. مرد جواب می دهد.
- سلام علیکم حاج آقا
- . بله...بله
- پیغامتون رو میرسونم اگر لازم بود جواب رو خدمتتون اطلاع میدم.
پدر به پسر چشم میدوزد.
مرد: حاج آقا ... بودند راجع به صورت جلسه گذشته توضیحاتی داشتند.
پدر با بی تفاوتی به صفحه تلویزیون چشم می دوزد. و خطاب به پسر بزرگ تر می گوید:
این ها جوانند تو که پخته تری بگو جمعیت امروز چه قدر بود؟
- والله گمان کنم 400 هزار نفر در تهران
دختر نگاه غضب آلودی به برادر می اندازد.
پدر:تو هم رعایت من را می کنی ...
منتظر نامه محرمانه از ....... هستم وقتی رسید سریعا به دستم برسان.آنها هم آمارشان درست است هم من اطمینان به آنها دارم. برید بیرون.
زنگ خانه به صدا در می اید. پسر بزرگ می شتابد.
نامه رسان است.
نامه را خدمت پدر می برد...
پدر نامه را با آرامش می خواندو تسبیح را آرام آرام می چرخاند.
ناگهان تسبیح از دست پدر می افتد پسر زیر بازوی پدر را می گیرد.
فریاد میزند:
کجایید بابا حالش خب نیست.
مادر ،پسر و دختر به سمت اطاق می دوند.
مرد گوشی را بر می دارد:
- بجنبید آقا حالش خوب نیست.
چهارشنبه 9 دی ماه 1388 ساعت 21
دکتر:سکته خیلی خفیف بوده است. خدا رو شکر به خیر گذشته
پسر:دکتر به هیچ وجه این خبر نباید درز پیدا کنه متوجهید؟
دکتر:بله آقای مهندس مطمئن باشید
تیم پزشکی می روند و دوباره خانواده دور پدر جمع می شوند.
پسر نامه را بر میدارد و به گوشه ای میرود....
خدمت ....
با عرض سلام و تحیات
حسب الامر آمار دقیق جمعیت حاضر در راهپیمایی امروز نهم دیماه خدمتتان ارائه می شود:
بنا به گزارشات موثق جمعیت راهپیمایان تهرانی بین 2 تا3 میلیون نفر تخمین زده شده است.
تراکم جمعیت کارشناسان را از ارائه آمار دقیق معذور داشته است.
خبر های رسیده از سایر کلان شهرها نیز نشان دهنده حضور میلیونی مردم است.حضور مردم قم فراتر از حد انتظار بوده است.
در زیر تعدادی از شعار ها و خواسته های مردمی ذکر می شود:
1.........
2........
3.......
4.......
حاج آقا زنده باشن مردم کیلو چندن بابا
امان از دست این آقا ها و آقا زاده ها
خدا عاقبت مارو به خیر کنه
آمین
به به حاج آقا
حالتون خوبه؟ بلا دور باشه ایشالا
ما که نفهمیدیم کیه !!!
خیلی خوب نوشتی
آفرین
بی مزه...
فکر کنم یه جا خوندم که خبرها به بیت .... هم همینجوری با فیلترینگ و جرح و تعدیل میرسید اون که رفت اون دنیا
انشاالله این یکی هم که ما اصلا نفهمیدیم کیه میره همونجا البته همه مون میریم (منظورم اون دنیاس)
عالی بود برادر عاااالیی
خیلی باحال بود روز قدس .هیچ تصویری بجز خود دانشگاه از نزدیک گرفته نشدهلیکوپتر از بالا تصویر میگرفت.تمام سبزها با فیبهای سینمایی مردم انقلابی معرفی شدند!
اما روز سانیس خورون!با اتوبوس اوردن یه چند تا گشنه رو...
با اتوبوس brt اومدیم گشنه هم بودیم و هستیم اما انصافا چند تا نبودیم شاید منظورت چند میلیون بود نه؟