منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

اگر امام بود دستت را میشکست!

 این درست که مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد.

اما این هم هست که صاحب سخن  برخی مواقع ناگهان  کم آورد!

سخنرانی ناتمام سید حسن مصطفوی  تحلیل ها و برداشت های گوناگون را به دنبال خود کشیده است و میکشد.

وقتی شاهد این صحنه بودم کمی از جمعیت شعار دهنده دلخور شدم نه برای این که حرمت سید حسن را نگه نمیدارند چون حرمت سید حسن را خودش شکست و خود کرده را تدبیر نیست.

دلیلم این بود که برنامه مراسم به سمع و نظر ولی امرمان رسیده است و طبعا ایشان تایید کرده اند لذا به هم زدن سخنرانی وی کاری درست نیست.

از یک نظر هم گفتم احتمال دارد بعد از یک سال گذار از فتنه و خلوت شدن سر سید حسن ،کمی فکر کرده و وصیت پدرش رو دوباره خونده و به راه راست برگشته ان شاءالله...

اما وقتی مردم شعار مرگ بر موسوی دادند چهره اش برافروخته شد و گفت:خداوند همه خدمتگزاران انقلاب را حفظ کند!

این جا دوباره به او شک کردم .نه این که اعتماد کرده باشم .به این  شک کردم که ریگ داخل کفشش بیشتر از این حرفها بزرگ باشد!

به هرحال مردم نگذاشتند ایشان صحبت کنند و البته این عده محدود و خیلی کم! انقدر حنجره هاشان قوی بود که فضای باز صحن حرم امام را  تحت تاثیر قرار داد و سید حسن مجال صحبت نیافت!

بوسه مقام ولایت امر برچهره سید حسن، بوسه بزرگوارانه ای بود از پدری معنوی بر گونه پسری که کمی تند خو شده است  و راه گم کرده شاید چراغ راهی بخواهد و یا کورسوی امیدی لازم داشته باشد.

بوسه کارایی زیادی دارد.اما...

در تمام مدت سخنرانی رهبرعزیزمان، سید حسن در کنار رئیس مجمع تشخیص در حالی که دستش زیر چانه اش بود ساکت و بهت زده نشسته بود

تمام دعایم و امیدم این بود که سید حسن دارد به این می اندشید که چه شده؟ و چه اشتباهی کرده که مردم این چنین میکنند!

اما زهی خیال باطل که من دارم.

نگو ایشان داشته فکر میکرده بره وزیرکشور رو به صلابه بکشه و تارو مار کنه؟ یا مستقیما بزنه تو گوش رئیس جمهور؟!

البته عاقلی کرده و سمت محبوب دلهای پابرهنگان ایران زمین نرفته...

انصاری و بر و بچ رو برداشته و به سمت وزیر کشور قشون کشی کردند و پس از یک بحث مفصل و درگیری لفظی جناب انصاری که دفاع از بیت امام رو مانند دفاع از میزریاستشون میدونند با یک فن کنفوی تنظیم و نشری صورت وزیر کشور مملکت رو مورد عنایت قرار میدند و وزیر رو یک راست به بیمارستان چمران میفرستند!

شوکه شدم وقتی شنیدم!

شما هم شوکه شدید؟!

اینا دیگه کین؟!

اصلا به فرض که عده کمی داخل جمعیت سخنان گهربار شمارو قطع کردن باید بریزی سر وزیر کشور کتکش بزنی؟ 

 آقایان اندیشه و گفتمان و تحمل مخالف؟!

سخنرانی احمدی نژاد  در دانشگاه امیر کبیر رو یادتونه؟ باید رئیس جمهور میرفت سراغ رئیس دانشگاه و یک سیلی هدیه میداد از طرف نهاد ریاست جمهوری؟

البته شماها عادت دارید به این برخورد های.... استغفرالله..

خاتمی خندان هم در دانشگاه تهران به شدت عصبی شد که چرا کسی به حرفش گوش نمیده!

اینا هیچ وقت نمیرن دنبال دلیل و استدلال که چرا مردم به حرفشون گوش نمیدن مدام میخوان هرطور شده مردم به حرفشون گوش بدن!

آقای نوه امام!

اگر امام بود و شما به خاطر شلوغ کردن عده ای در سخنرانیتان وزیر کشور رو به باد کتک میگرفتید با شما چه برخوردی میکرد؟

دستتان را میشکست! 

 شک نکنید البته میدانم شک نمیکنید شما امام را بهتر میشناسید سید حسین برایتان خاطره های زیادی تعریف کرده! 

 

----------------------------------------------------------- 

برخی از عزیزان درخواست منبع خبر درگیری و ضرب و شتم وزیر کشور را داشته اند که باید بگوییم به روی  چشم: 

1. رجا نیوز 

 http://rajanews.com/Detail.asp?id=52046 

 

2.فاش نیوز 

 http://fashnews.ir/archive/news/22-news/5026-2010-06-06-13-50-05.html 

 

3. جهان نیوز 

http://www.jahannews.com/vdchx6nzq23nzvd.tft2.html 

 

4.الف 

http://alef.ir/1388/content/view/74607/

نظرات 7 + ارسال نظر
حسین دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:46 ب.ظ http://www.akslar.com

سلام دوست عزیز دوباره به وبلاگ شما اومدم وبلاگ شما واقعا زیباست ارزوی موفقیت دارم برای شما

مریم سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:25 ق.ظ

من باورم نمیشه که سید حسن, نوه ی امام چنین کاری کرده باشن!!!!!
میشه منبع خبرتونو ذکر کنید؟ البته من به خبرهای شما اطمینان دارم ولی اینو از انجایی میپرسم که به هر کی اینو بگم یه منبع 100% موثق ازم میخواد.
من منتظر ذکر منبع شما میمونم چون این کار واقعا یه فاجعه است

سلام
امر شما اطاعت شد.
خواهرم زمانه عهد اخر الزمان است. دودستی باید ایمانمان را بچسبیم و به اسم ها و رسم ها توجه نکنیم. زیرا خیلی از این اسم ها و رسم ها در برابر مهدی زهرا نیز خواهند ایستاد.
زیر سایه ولایت باشید و بس

باز باران سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:13 ب.ظ

سلام حاشر عزیز
محشری!

فدکفا سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:31 ب.ظ http://fadakfa.blogfa.com

سلام همسایه.بسیار تند اما خوب بود تو کلمه زدمش.به وبلاگ من هم سر بزنین.اپه ها.یاعلی

سید امیر منصور سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.alitanhast.blogfa.com

ظریفی میگفت:((احتمالا آقا موقع بوسیدن سید حسن بهش گفته: بچه جون خوردی؟؟!!!!!!!))

در عصری که با گوشت و پوست مظلومیت علی در 14 قرن پیش را حس کردیم و حال مالک را وقتی نزدیک خیمه گاه معاویه و در آستانه تخریب آن با حکم امیر و ولی خویش بازگشت را در چهره دوست داشتنی رییس جمهور محبوب مشاهده نمودیم تنها باید بر خود ببالیم که امام عصر به نایب برحقش امام ماه ،مولا خامنه ای نظر دارد و ما کشتیبانی چون او داریم.
و یک سخن با او:
((برگرد که بر بهارمان میخندند/دارند به حال زارمان میخندند/آنقدر نبودنت به طول انجامید/دارند به انتظارمان می خندند))


شاهد چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ق.ظ http://mkz61.parsiblog.com

حرفهاتون قبول ولی حرفهای من رو هم بخون شاید...
http://mkz61.parsiblog.com/1487832.htm

rfn یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.rfn.ir

خود منبع خبری که اعلام کردی گویای موثق بودن خبرته.
البته کسانی که تمام توسلشون به دروغه باید انتظار داشت از منابع دروغ پراکنی نقل قول کنن

ما هم امیدواریم که این خبر دروغ باشه
اما اگر راست باشه.... سید حسن خمینی به سرعت به حسن مصطفوی تبدیل خواهد شد برای همیشه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد