منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

"شهر "را خدا آزاد کرد

 منتشر شده در روزنامه وطن امروز  

این روزها نواهای ماندگار سالهای ایثار بیشتر به گوش میرسد و گاهی اگر دلی هنوز غبار مقدس آن روزها را از خود نزدوده باشد قطره اشکی اگر نریزد از  بغض راه فرار ندارد.

ممد نبودی ببینی... شهر آزاد گشته...

چقدر این نوا نوستالژیک است. انگار موسیقی این نوا در دستگاه کبریایی گوشه بی ریایی نواخته شده است.

نبودن محمد  ، دیدن محمد ، آزادی شهر محمد    و نبودن یاران محمد  عجب هارمونی دلنوازی

آری! ممد نبودی ببینی که سالها بعد از رفتنت فتنه ای شد سهمگین!

 ممد نبودی ببینی ....

شهر را میخواستند بگیرند. و شهر دیگر خرمشهر نبود. شهر همین تهران بود.تهرانی که روزی تو نگذاشتی حرامیان حتی به گرفتنش فکر کنند.همان ها که میخواستند 6روزه در تهران کنفرانس خبری بگذارند والان جسد متعفنشان مشخص نیست در شکم کدام سگ تکریت گندیده است.

 

ممد نبودی ببینی ...

بعضی ها از طلا بودن پشیمان گشتند. و به مس هم راضی نشدند و زباله شدند. خوش به حال شما که طلا شدید و ماندید

 

ممد نبودی ببینی....

همین روزها بود گمانم ... که دیگر نیازی به کمک به فلسطین احساس نمیشد! لبنانی ها که از جوانان بیکار کشورمان خونشان رنگین تر نیس! نفت حق مردم خودمان است!باید بسوزانیمش ولی شاید شرف و مردانگی هم بسوزد اما قرار بود خیالی نباشد..

 

 

ممد نبودی ببینی...

دیگر خاکی بودن و ساده بودن کهنه شده بود هرکس پرستیژش بیش برفش بیش...

شاید بهتر بود تو هم با کت و شلوار ایتالیایی میجنگیدی احتمالا دو سه روزی بیشتر مقاومت میکردی...

ولی نعمتان این انقلاب شهروند درجه دو شدند. و رایشان بی کیفیت!!

ممد باورت میشود؟ همان ها که درکنار خودت جنگیدند اصلا خودت هم! همه با هم شهروند درجه دو شدیم.نظرمان قرار بود همچین ارزشی در دموکراسیشان نداشته باشد. قرار بود اصلا مردم نباشیم وقتی نمیخواهیمشان!

 

ممد نبودی ببینی...

خرداد المعظم ماه بزرگ مکرم ،به میدانی بزرگ از جنگ تبدیل شد جنگی که نیروهایش در مظلومیت عین همان سی و دو سه نفر نیرویی بودند که خرمشهر رو نگه داشتند...

قرار بود یک هفته ای کار یکسره شود و کنفرانس خبری برگزار شود البته یک روز بیشتر به ما وقت دادند بیشتر از 6 روز وعده داده شده توسط دیکتاتور بعثی!

 

ممد نبودی ببینی....

شهر آزاد گشت... ولی به خون دل

خون دل برای دیدن نیروهایی که اسیر وسوسه ها و شبهه های شیطان شده بودند و هرچه میگفتی نمیشنیدند . فقط باید قسمشان میدادی به خون تو و دوستانت...

برخی نامت را که میشنیدند کمی متحولانه نگاه میکردند. و برخی حتی با ادعای دفاع از خون تو و همت و باکری می خواستند شهر را بگیرند...

 

ممد نبودی ببینی...

شهدای عملیات آزاد سازی شهر را غریبانه به گلزار بردیم  و دولتی های زمان تو،  در مراسم ختم سبزیون شرکت کردند. می گویم در آن زمان اینها در مراسم ختم بعثیون هم شرکت میکردند؟

 

اما این بار بودی و دیدی همه با هم درکنار تو شهر را آزاد کردیم

نه دی درکنار ما بودی وبیست دو دوم بهمن نیز، والبته باز هم "شهر" را خدا آزاد کرد.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
نسل نو شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:47 ب.ظ http://www.nasle9.com

سلام
وبلاگ جالب و جذابی دارین اگه مایلین باهم تبادل لینک داشته باشیم
در صورتی که مایل هستید مارو با عنوان .:: نسل نو ::. لینک کنین و خبرشو بهم بدین تا با عنوان دلخواه لینکتون کنم.
موفق باشید

راحیل یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:28 ب.ظ http://elliyyoon.persianblog.ir/

یاد باد انروزگاران یاد باد

کمیل دوشنبه 5 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ http://komeyl313.blogfa.com

سلام.
زیبا بود و با معنا...
به خصوص بند اخر..
"باز هم شهر را خدا آزاد کرد"

ص دوشنبه 5 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ب.ظ http://salehat.ir

فرمانده گردانی که لیست 210 شهید را از امام زمان تحویل گرفت + ماجرا و عکس آن لیست

http://salehat.ir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد