من و هاشمی رفسنجانی
آشنایی من با دنیای سیاست بر می گردد به دوران راهنمایی دقیقا با شروع دولت خاتمی بنا به گفتمان دولت مبنی بر باز شدن فضای سیاسی من و امثال من به آرامی وارد فضای سیاسی کشور و آشنایی با امور جاری شدیم.
در ان زمان آغاز اوج حملات گروههای پیروز انتخابات به هاشمی رفسنجانی بود. او عالی جناب سرخ پوش و خاکستری شد.و در معرض تیغ تند انتقادات قرار گرفت.
خانواده او در میان عموم مردم مقبولیت نداشتند و شایعه پشت شایعه که بر زبان مردم جاری میشد.
حساب های آنچنانی در سوییس، مالکیت جزیره کیش و هزاران شایعه دیگر
یادم می اید که من و همفکرانم تمامی تلاش را در دفاع از هاشمی می کردیم و چه بسیار مورد شماتت همکلاسی ها و اقوام بودیم.
او را استوانه نظام دانسته و در برابر هجمه هایی که بر او می رفت ایستادگی می کردیم.و شایعه پردازان را نصیحت می کردیم که از فردای قیامت بترسند.
دوستان دبیرستانی و دانشگاهی انتقادات شدید به خانواده هاشمی داشتند و صحبت از فساد های مالی فرزندان هاشمی می کردند.
اما ما با اعتقاد به این که دشمنان درصدد ضربه به شخصیت هاشمی هستند از وی دفاع و به زحمات او اشاره می کردیم.
اما در انتخابات 84 ناگهان هاشمی گردش 180 درجه ای داشت و از میان طرفداران سنتی اش که به خاطر احترام به انقلاب به او احترام می گذاشتند. با سرعت فاصله گرفت. عملکرد بسیار اشتباه هاشمی در انتخابات 84 من و امثال من را بسیار پشیمان کرد. البته ما دچار اشتباه نشده بودیم زیرا در ان برهه کسانی که هاشمی را هجو می کردند قصدشان فراتر بود و ما از عمق هدف شومشان اگاهی داشته و عمل می کردیم.
اما جالب این بود که همه دوستانم که تا چندی پیش همه نوع جسارت و ناسزا نثار هاشمی و خانواده اش می کردند به طور ناگهانی از حامیان پروپا قرص او شده و بر رقیبش تاختند.
خیلی فکر کردم و عملکرد خود و دوستانم را تحلیل کردم شاید نتیجه ای که می توان گرفت این است که دفاع ما از هاشمی در ان برهه به خاطر احساس خطر در مورد ضربه به اصل انقلاب بود و اکنون که ایشان را در مسیر ارمان خود نمی بینیم این دفاع توجیهی ندارد.
اما از کسانی که هاشمی و خانواده اش را دزد دانسته و مدتهای مدید فحش نثار ایشان می کردند جای بسی تعجب است که سینه چاک هاشمی شده اند.باید از انها پرسید که هاشمی عوض شده است یا شما عوض شده اید؟
سرباز ولایت در میان بغض سیاسیون
هفته قبل اخبار مربوط به انتساب مشایی و انتشار حکم مقام عظمای ولایت امر و حوادث بعد از آن جو ناخوشایندی را در میان دوستداران دکتر بوجود آورد.دلسوزان کمی دلخور شدند و دشمنان کینه توز شادمانه هلهله و پایکوبی راه انداختند.
بعضی از دوستان پا را از انصاف فراتر گذاشتند که تذکر رهبری عزیز را در پی داشت.
در این میان تاخیر یک هفته ای اجرای حکم رهبری توسط ریاست جمهور باعث شد تا شبهات در برخی اذهان راه یابد که ولایت پذیری دولت زیر سوال رفته است.
اما ایا به راستی کسی که نزدیک به 6 سال است به سربازی رهبر عزیر افتخار دارد به خاطر قرابت دوست دیرینش قصد نادیده انگاشتن دستور رهبری را داشته و با انتشار حکم ایشان ناگهان در عمل انجام شده قرار گرفته است؟
آیا احتمال نمی دهید رییس جمهور قصد ایجاد زمینه اجرای حکم رهبری راداشته تا ناگهان مهندس مشایی با همه اشتباهاتی که داشته با سر به زمین نخورد؟
مجلسیان محترم که این روز ها بیانیه ها و نطق های ولایتیشان بسیار زیاد شده است کمی به عملکرد خود نگاه بیندازند
مگر در جلسه اخیر نمایندگان با رهبری، ایشان خواستار ملاطفت و مهربانی با دولت نشدند؟پس چرا درست بعد از جلسه مذکور نمایندگان محترم پس از گذشت 4 ماه از تصویب بودجه بر آن اصلاحیه زدند و کار دولت را به چالش کشیدند؟
پس دولت هم حق داشت که در بوق و کرنا کند که نمایندگان ولایت پذیر نیستند و خدشه بر ولایت پذیری پذیرفته نیست.
آقایان درست است که برخی از شما واقعا دلسوز هستید اما نکند خدای ناکرده در میان بعضی بحث تسویه حساب باشد.وگرنه مثل روز روشن است که احمدی نژاد یک تنه در برابر سیل هجمه هایی که قبلا مستقیم به رهبری می تاخت قرار گرفت و خود و دولتش را سپر شان مبارک رهبر عزیز قرار داد.
به طوری که در این 4 سال اکثر تیر های زهر اگین منافقین داخلی و دشمنان خارجی بر پیکره او و دولتش وارد شد. در حالی که در 8 سال قبل چیزی جز این بود
آقایان کمی انصاف...
بغض شدید و سرخوردگی خود را جور دیگری درمان کنید.برخی شاید میخواهند کم کاری خود را در انجام وظیفه حساس در دوران اشوب های انتخابات پس از فروکش کردن موج فتنه به طرز ناشیانه ای جبران کنند.آنانی که در اوج ناباوری در برابر اهانت عده ای قلیل به رای اکثریت مردم سکوت کردند. و حال که با تدبیر رهبری چشم فتنه در آمده است شیر ژیان شده و سینه چاک ولایت شده اند.
ببخشید اما می گویند در زمان رسول خدا(ص) هنگامی که جنگی پایان می پذیرفت عمر با سرعت خود را به رسول خدا می رساند تا اجازه دهد سر اسیران را از تن جدا کند!
احمدی نژاد مدام گفته و می گوید که وام دار هیچ جناح و حزبی نیست چه اصولگرا و چه اصلاح طلب چرا قصد دارید با فشار او را وادار به سهم دهی کنید؟
مدام مصاحبه می کنید که ما سهم نمی خواهیم پس چه می خواهید؟ رایزنی نمایندگان در کریدور های مجلس ،صدای زنگ موبایل ها،مذاکرات درگوشی آیا همه و همه برای انتخاب وزیران کارآمد و متعهد است؟
خدا کند که این طور باشد. که اگر جز این باشددر روز رستاخیز مردم از حق خود در برابر شما که نماینده شان هستید نخواهند گذشت.