در پایان 8ماه دفاع مقدس، هنگامی که فتح الفتوح 9 دی و 22 بهمن رسید مدتی سوالی ذهنم را به شدت مغشوش کرده بود.خدایا مدت هاست برخی سالوسانه با رنگ شوم نفاق به حق و حقوق این مردم مستضعف اجحاف می کنند چرا با آنها برخورد نشده است؟ چرا به مردم معرفی نشدند؟آیابهتر نبود اگر سال ها پیش که دست هاشان به خون رجایی و بهشتی آلوده شد و سرنخ هاهم در این باب کم نبود، امام(ره) در فرمانی دستور دستگیری و اعدام همه را میدادند؟تا این همه هزینه ندهیم؟ تا اینقدر خون دل نخوریم؟
مدتی ذهنم درگیر یافتن پاسخ این معمای سخت بود. تا این که نشریه ای داخلی از یک نهاد، مبادرت به انتشار مقاله ای کرد که همه سوالاتم را پاسخ داد تصمیم گرفتم این مقاله رو با کمی ایجاز و اختصاربه محضر شریف شما دوست عزیزم ارائه کنم شاید شما هم پاسخ سوالاتون روبگیرید...
در این مطلب که ادامه دار خواهد بود به بیان رفتار درس آموز نبی اکرم اسلام ، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) بارگه های شوم نفاق در سینه جامعه نوپای مسلمین میپردازیم. در این باب درس ها و نکته های زیادی بود که خوب خواندیم و خوب عبرت پذیرفتیم .
-------------------------------------------------------------- -----------------------------------
شهوت قدرت، ریشه نفاق
دو قبیله اوس و خزرج که ده ها سال با هم جنگ و جدال داشتند، اخیراً به این نتیجه رسیده بودند که این کینه ها را کنار گذاشته، عبدالله ابن ابى را به عنوان پادشاه خود برگزینند. حتى کار به آنجا رسیده بود که عبدالله سفارش ساخت تاج شاهى داده بود و قرار بود که در آینده اى نزدیک، اقدام به تاج گذارى نماید .
با ورود پیامبر به مدینه، حال و هوایى دیگر پیداشد و اوس و خزرج هم براى آینده خود راهى درخشان تر یافتند و طرحى دیگر در انداختند.
. با ورود به اسلام و انتخاب حضرت محمد به عنوان رهبردینى و در عین حال رهبر سیاسى، هر روز افرادجدیدى به حضرت ایمان آوردند و کار به جایى رسیدکه اولین قانون اساسى در تاریخ بشر توسط پیامبر تهیه شدو به امضاى سران قبایل مدینه، حتى طوایف یهود رسید.و پیامبر در رأس هرم قدرت در مدینه قرار گرفتند.
بنابراین دیگر داستان رهبرى و تاجگذارى عبدالله به فراموشى سپرده شد.
در این میان، عبدالله بن ابى و اعوان و انصار او که براى خود در حکومت آینده مدینه، خواب دیدند، ناگهان رشته آرزوهاى خود را گسیخته دیدند. در اینجا، عبدالله و جریان حامى او،دو راه بیشتر نداشتند یا در موضع شرک خود بایستند ودر برابر جریان انقلابى و مسلط اسلام دست به شمشیرببرند. در این صورت از قافله اجتماع عقب مى ماندند.و از قطار اسلام که در حال سوت کشیدن و حرکت بود جا مى ماندند. یا اینکه مدتى دندان روى جگر بگذارند و از در مبارزه با جریان پرخروش اسلام وارد نشوند؛ بلکه خود به این جریان پیوسته و سوار بر قطار اسلام شوند و به اصطلاح موج سوارى کنند. در این صورت مى توانند در حاکمیت جدید براى خود نقشى دست و پا کنند و تدریجاً جریان حاکم راتحت تأثیر قرار داده، خود بر آن مسلط شوند.
عبدالله در اینجا راه دوم را برگزید...
عبدالله و یاران منافقش پس از ورود به اسلام،دست به کار شدند وپس از تاسیس حزب مخفی از هیچ گونه توطئه ای علیه پیامبر و مسلمین کوتاهى نکردند. پیوسته در حال طراحى نقشه بودند.انواع و اقسام جنگ روانى، تبانى با دشمن،پاشیدن تخم نفاق و دشمنى و جنگ داخلى بین اعراب مسلمان از تلاش های این به ظاهر مسلمانان بود.
عملیات آغاز می شود
1. پیش از شروع جنگ احد، پیامبر شوراى جنگى تشکیل دادند. رأى جوانان شورا بر خروج از شهر و جنگ با دشمن بود ولى نظر عده اى دیگر ازجمله عبدالله ابن ابی در گیری درشهر و جنگ با کفار قریش بود.
. بالاخره پیامبر نظر جوانان را به اجراگذاشتند و دستور حرکت به سوى احد را صادر کردند.عبدالله از این که رأى او به اجرا گذاشته نشد رنجید. با وجود این، همراه با عده ای از هوا دارانش همراه با لشکر اسلام از شهر خارج شدند لکن در میان راه در به بهانه تبعیت پیامبر از رأى جوانان با تأثیرگذارى بر سیصد نفر از افراد قبیله منصرف کردن ایشان از ورود به جهاد، به مدینه برگشتند و به این ترتیب، لشکر هزار نفره اسلام به هفتصد نفر تقلیل یافت که باید در برابر لشکر سه هزار نفره مشرکین مى جنگیدند
.سمپاشى عبدالله درلشکر و بازگرداندن سى درصد ایشان از جبهه، یکى از علل شکست مسلمین در جنگ احد بود.
سوال: حکم عبد الله و حزبش به خاطر تحریک یک سوم سپاه اسلام به ترک میدان جنگ،مبادرت در اخلال در نظم سپاه اسلام،ایجاد شک و دودلی در دل های سربازان اسلام، اعدام است اما چرا نبی مهربانی ها سکوت میکند؟
2. بعد از جنگ احد یعنى در سال چهارم هجری، یهود بنى نضیر مبادرت به پیمان شکنى و توطئه قتل پیامبر کردند. ناچار پیامبر دستور حرکت لشکر اسلام را به سوى دژهاى یهود بنى نضیر صادر کردند. " در این هنگام عبدالله بن ابى و مالک بن ابى به بنى نضیرپیام فرستادند که در برابر محمد (ص)مقاومت کنید. به علاوه که ما با دو هزار نفر به کمک شما مى آییم. قریظه و غطفان هم شما را تنها نمى گذارند.
پیامبر با اطلاع از پیامى که این دو نفر براى قبایل بنى نضیر " نضیر فرستادند با سپاه خویش به سوى ایشان حرکت کردند.یهودیان تسلیم شدند و با ترک منطقه و مهاجرت به نقاط دیگر،غنائم زیادى نصیب مسلمین شد
.
سوال:حکم عبد اللهابن ابی و حزبش به علت ارتباط مخفیانه با سپاه دشمن و ردوبدل اطلاعات محرمانه و تحریک دشمن به جنگ با سپاه اسلام اعدام می باشد اما پامبراعظم دوباره سکوت میکند چرا؟
۳. در سال ششم هجرى پس از بازگشت مسلمین از غزوه بنی المصطلق ماجرایى در مدینه اتفاق افتاد که مدتها پیامبر و مسلمانان راستین تحت فشار جنگ روانى و شایعه سازى منافقین به سرکردگى عبدالله بن ابى قرار گرفتند.
جریان از این قرار بود که یکى از زنان پیامبر(عایشه یا ماریه) بر حسب اختلاف نظر مورخین از طرف منافقین متهم به ارتباط نامشروع با مردى شد. انتشار این تهمت در مدینه، روزهاى متمادى مسئله اول شهر شد و منافقین که از اسلام وپیامبر کینه دیرینه داشتند، هر چه در توان داشتند بکاربردند. لیکن با نزول آیات سوره نور، همسر پیامبر تبرئه شد منافقین یکبار دیگر رسوا شدند.
سوال: عبدالله و یارانش به همسر پیامبر تهمت ناروا زدند حضرت رسول الله میتوانستند با قدرتی که داشتند به راحتی آنها را محاکمه و از سر راه بردارند اما سکوت پیامبر اعظم در برابر بیشرمی ها و خیانت های حزب عبدالله چه علتی دارد؟...
ادامه دارد
یک استاد تاریخ داشتیم خیلی جذاب درس می داد چون سنش بالا بود بیشتر وقایع تاریخ معاصر رو به چشم خودش دیده بود و از زوایه ای فراتر و زیبا تر از متون تاریخی عمق اتفاقات و حوادث رو برامون تشریح می کرد.منم عاشق تاریخ، محو میشدم تو کلماتش
اگر این قانون اعلال تو عربی دبیرستان نبود حتما می رفتم انسانی میخوندم! به عشق تاریخ
این استاد عزیز مدتی هم با مهدی کروبی در یک سلول زندانی بودند و همچنین با خیلی از آقایان ملی مذهبی و اصلاح طلبان و کل جیک و پیکشون رو هم میدونه و بعضی هاشم برا ما گفته!البته یواشکی..
سرتون رو درد نیارم استاد نقل میکرد البته از پدرش چون اون زمان یعنی سال 1332 بچه بوده..
میفرمودند :
مملکت در تب و تاب ملی شدن صنعت نفت بود و مردم دنبال خوندن نطق های مصدق و کاشانی و پی گیری جریان
زمانی که دیگه انگلیس از نوچه های داخلیش ناامید شد و رزم آرا هم به شهدای سبز پیوست!(ای بابا مارو هرکار کنن هی تو فاز سبزاییم) ایران رو تهدید به حمله نظامی کرد و رسما اعلام کرد که ناو جنگی اش در اسکله بوشهر پهلو خواهد گرفت.
پدرم نقل می کرد فردای اون روز رفتم بازار دیدم اکثر مغازه ها بستن و تک و توکی هم دارن میبندن و مردم توی بازار دارن با ترس فرار می کنن. اولش یه کم جا خوردم گفتم شاید اراذل و اوباش ریختن تو بازار اما خبری نبود
رفتم پیش یه مغازه دار که داشت پول های توی دخل رو میریخت تو کیسه و سلام کردم.
سلام حاج آقا
سلام تعطیلیم آقا تعطیل
چرا؟ چیزی شده؟طاعون اومده مگه همه در میرن؟
برو بابا تو هم خوابیا مگه خبر نداری؟
از چی؟
ناو جنگی انگلیس تو بوشهر پهلو گرفته همین امروز فرداست که تهران رو بگیرن لعنت به این مصدق بابا نفت ملی میخوایم چیکار!
بابا اینا همش بلوفه غلط کرده انگلیس
برو بابا کلت داغه برو زنو بچه ات رو وردارد برو شمال سمت شوروی!
بابا به فرض که بیان تو بوشهر کو تا برسن به تهران!
آقا برو اونور میخوام درو ببندم
حاجی بازاری با سرعت از مغازه اش دور شد و در خیابان بازار مورچه هم پرنمی زد!
اکنون ایران سال 1389
رئیس جمهور قدرت نظامی جهان، ایران رو تهدید به حمله اتمی میکنه مردم پای تلویزیون همه با هم به شیوه برره ای می خندن!
ای بابا شما مگه عقل ندارین بابا این اوباماست رئیس ابرقدرت دنیا میزنه ها عینه هیروشیما دود میشیم تو ناکازاکی سرخ میشیما! ای خدا از دست این مردم!
اصلا بمب اتمی شاید نمیدونید چیه؟ ها؟بابا از اون ناوی که بابا هامون از ترسش در رفتن خیلی بدتره ها...
ای بابا بازم میخندن!
فردا همه دارن عین روزای قبل میرن سرکار، بچه ها تو سرویس مدرسه میخونن و سر راننده رو درد آوردن، کرکره مغازه ها میره بالا و همسایه ها صبح جدید رو به هم تبریک میگن
میرم سمت یه مغازه دار
سلام صبح شما بخیر
سلام آقا
آقا میشه بپرسم چرا امروز مغازه رو تعطیل نکردین؟
آخه چرا تعطیل کنیم؟
آخه دیشب اوباما ایران رو تهدید به حمله اتمی کرد
خب؟
نمی خواید در برید؟
مغازه دار غش میکنه از خنده و من هاج و واج...
به یه دانشجو میرسم
سلام مهندس
سلام بابا مونده تا مهندس
میگم مهندس جون داری میری دانشگاه؟
آره امتحان دارم
مگه امتحانا برگزار میشه؟
چرا نشه؟
آخه اوباما ایران رو تهدید اتمی کرده
آره شنیدم ،غلط کرده! ببخشید من دیرم شد
و مهندس آینده دوان دوان رفت و من ماندم و تفاوت های این دو تاریخ!
آیا قدرت ابرقدرت های جهان کمتر شده و یا ما شجاع تر شده ایم .شایدم حمله اتمی دردش کمتر از حمله ناویه!
هرچیزی که هست این ایران عزیز و اسلامیه با اقتدار و با مردمی با دل شیر مردمی که لشکر فولادین حضرت منجی (عج) خواهند بود. این است دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی