منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

من کار میخواهم!

دانشگاه. کلاس ریاضی مهندسی

استاد داره تند و تند تابلو رو سیاه میکنه من و آرش و بهنام ته کلاس پچ پچ میکنیم. استاد گچ رو سه بار میزنه به تخته؛ این یعنی هیس!

محمد و علی از اون خر خون های کلاس دارن همراه با استاد تند تند هرچی رو تخته نوشته شده رو مینویسن خیلی اسکلن بابا...

بهنام میگه آخر هفته بریم شمال دو سه روزی بمونیم. پیشنهادش محشره همه قبول کردیم و بازم پچ پچ و استاد سه بار به تخته کوبید...

زنگ خورد؛ مث فشنگ از کلاس زدیم بیرون. رفتیم تو فضای سبز و با بروبچ به چرندو پرند گویی، البته نه به سبک دهخدا به سبک خودمون! جزوه مو تو کلاس جا گذاشتم، البته جزوه که نیست برا اینه که استاد ببینه یه چیزی جلومونه. رد گم کنیه در واقع!

برمیگردم کلاس. همه رفتن اما این علی و محمد استاد رو گیر آوردن و سوال میپرسن. ای پاچه خوارای بدبخت همش خودشون رو برا استادا لوس میکنن...

 برو بچ رو تو سایت دانشگاه پیدا کردم . رفتم یه کامپیوتر خالی پیدا کردم. سرعت اینترنت دانشگاه محشره اینگار نشستی سر چشمه اینترنت همون اول هرچی هست میگیری؛ راحت و سریع.

رفتم چند تا سایت دانلود کلیپ و MP3 باز کردم . برا سفرمون به شمال لازم میشه.

 علی و محمد هم تو سایت بودن کامپیوتر های جلویی، یه نیگاهی به صفحه کامپیوتراشون انداختم. توی سایت مقالات علمی- تخصصی بودند. پوزخند زدم. بیچاره ها! اینا اصلا جوون نیستن. بابا یه کم جوونی کنین. همش درس درس! البته احتمالا ضریب هوشیشون کمه که اینقدر درس میخونن والا  درسا اونقدرها هم سخت نیست.

  عصر جمعه است از شمال برگشتیم رفتیم خوابگاه.وسایل رو از ماشین پیاده کردیم. اونقدر ورجه وورجه کرده بودیم این سه روزکه دیگه نا نداشتیم .علی و محمد داشتن از سالن مطالعه برمیگشتن. بچه ها سر شوخیو باز کردن بابا خرخون ها اومدن.چطوری پرفسور! البته بعضی ها میگن اینا با سهمیه بسیج اومدن قیافه هاشون تابلوئه...

دانشگاه- کلاس الکترونیک 3

استاد سر حضور و غیاب گیرداده. اساسی! همه اومدن. استاد اسم هارو میخونه. به من میرسه .یه مکث کوتاه..

آقای.... غیبت هاتون زیاده مراقب باشیدا

چشم استاد مادرم مریض بوده به جون خودم!

 استاد میخواست آخر هفته امتحان بگیره همه بچه ها مخالفت کردند و خواستند تاریخ امتحان تغییر کنه اما علی و محمد رای مخالف دادند اه اینقدر دوس دارم حال این پاچه خوارها رو بگیرم!  

کنفرانس تخصصی و غیر تخصصی!

 توی برد دانشگاه تبلیغات کنفرانس مهندسی برق زده شده بود. امروز ساعت 14 با حضور پرفسور نمیدونم چی چی از هندوستان...

ساعت 14 دانشکده ادبیات انجمن شعر خوانی داشت؛ رفتیم سالن پر بود دختروپسر شعراشون رو بلوتوث میکردند و میفرستادند برا همدیگه! جا نبود. خیلی ها رو پا ایستاده بودند. ساعت 16 هم کنسرت پاپ توی سالن اجتماعات برقراره اونجارو هم نباید از کف داد!

سر راه یه سری هم به سالن داشکده خودمون زدیم. دکتر هندی یک قیافه ای داشت که نگو. داشت پاورپوینتشو به رخ جمع میکشید یه 30 نفری تو سالن بودن که 10 تاش استادا بودن و دوتاشون هم اگه گفتین ؟

خب معلومه علی و محمد! 

دانشگاه امتحان پایان ترم  ماشین 2       

استاد این چه سوالاییه؟ اینا اصلا تو جزوه نیست ای بابا...

صدای همه دراومده استاااد!

استاد:  حرف نباشه سوال ها واضحه

همهمه کلاس رو ورداشته دخترا به پسرا نیگاه میکنن پسرا به سقف، منتظر امداد غیبی!

علی و محمد پا میشن و برگه هاشون رو تحویل میدن! همه بچه ها زیر لب بدو بیراه می گن. اینا که این همه ادعای مثبتیشون میشه حاضر نیستن در راه خدا یه کم از معلوماتشون انفاق کنند! 

 

دانشگاه- مدیریت آموزش 

مدیر آموزش:ببینید آقای .. شما اگر نیم نمره دیگه نگیرید مشروطید و با این ترم میشه 3 ترم! 

 من: ای بابا آقای دکتر این استادای ما خوب درس نمیدن این مشکل همه بچه هاست .سوال هاشون تو جزوه ها نیست 

 علی و محمد وارد شدند(بر خر مگس معرکه لعنت!) 

 دکتر بلند شد و با گرمی باهاشون دست داد و تقدیر نامه ریاست دانشگاه رو به محمد داد آخه شاگرد اول شده بود! 

آره جون خودش معلومه از بالا بالا ها دستور میاد هواشو داشته باشن! 

یک سال بعد خونمون!

بابام داره با عموم حرف میزنه...

آره داداش مملکت مارو میبینی؟مهندس برق بیکار تو خونه نشسته. من نمیدونم دولت پس داره چیکار میکنه؟ این چه وضعیه!

مامان با موبایلش خاله رو گرفته:آره خواهرجون این شازده ما هردری میزنه کار نیست! با این مدرک مهندسی که  این داره اگر تو یه کشور اروپایی بود التماسشم میکردن .حیف این جوونا تو این مملکت! 

 

من:کاش من تو یه کشور اروپایی به دنیا اومده بودم الان کارو خونه و ماشین و حقوق 2000 دلاری و آخ...( توهم میزنم) 

تلویزیون بازدید رییس جمهور رو از یک کارخانه بزرگ فولاد نشون میده. همه مهندس ها با کلاه های ایمنی دورش جمع شدند. ااا این محمده که داره به رییس جمهور توضیح میده! اا اینم علی کنارش وایساده!

بابا اینا دوتا از هم دانشگاهیامنا...

بابا جلوتر اومدو گفت:واقعا؟اینا چه جوری کار پیدا کردن پس؟

یه کم من من کردم و گفتم بابا اینا پارتی داشتن مگه میشه بدون پارتی به جایی رسید! از این سهمیه ای ها بودن!! 

بابا یه کم نفرین کرد که ببین چه طور حق بچه من رو میدن به این نا لایق ها پس کی میخواد شایسته سالاری حاکم شه تو این مملکت!  

(خاطرات کیانوش، یک تحصیل کرده بیکار!)

 

قابل توجه منتقدین احتمالی مطلب: 

دولت وظیفه داره تازمینه یافتن شغل مناسب را برای قشر جوان تحصیل کرده فراهم کند، اما آرش و بهنام و کیانوش و من هم باید وظیفه مون رو درست انجام بدیم! 

 

نقل مطلب بدون ذکر منبع خیلی بده!

نظرات 19 + ارسال نظر
فری دماغو جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ب.ظ

من کار میخوام ننه
از بس دل و دل کردی ننه کار ما رو محمد برده ننه

RFN شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ق.ظ http://www.rfn.ir

اصولا به نظر من اینکه کسی کار پیدا نمیکنه به دو دلیله
1: آدم بی عرضه ایه
2: سطح توقعاتش بالاست

احسنت داریم یه جاهایی به تفاهم میرسیم

مهدی شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:29 ب.ظ http://www.bandemokhles.blogfa.com

سلام.شماخیلی به روز و زیبا صحبت می کنید.واقعا عالی بود...
من تو هفته نامه ی ؛گویه؛ استان قم گهگاهی یه چیزایی تو مایه های مینی مال می نویسم البته بهتره بگم که هنوز هیچم!مطالبم رو زدم تو وبلاگ بیاید خوشحال می شم. جلوجلو بهتون بگم که متاسفانه تمام هفته نامه ها و روزنامه های استان قم چپی! اند...مجبورم که مطالبمو بدم به نشریه های در دسترس!

[ بدون نام ] شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:48 ب.ظ

عالی بود

agustino یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ب.ظ

سلام
با اینکه من با مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه دولتی و معدل ۱۷.۸۴ و داشتن بیش از ۱۸ مقاله کنفرانسی و 6 مقاله ISI و 8 مقاله پزوهشی داخلی کارگری میکنم ولی به این گفته که کار باید به لایقش داده بشه اعتقاد دارم. حتما من هنوز لیاقت پیدا نکردم. ولی انصاف اقتضا میکنه که من و امثال من وضعیت بهتری داشته باشند. به امید روزی که همه کارها به لایقش سپرده بشه.
موفق باشید

ان شاءالله .
مقالات علمیتان را به معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری ارائه دهید انشاءالله فرجی شود

RFN یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:38 ب.ظ http://www.rfn.ir

ما که در زمینه مشکلات اجتماعیمون اختلافی نداریم
من قبلا هم گفتم که اتفاقا ما بیشتر از اختلاف تفاهم داریم
مثل فساد جامعه
مثل مشکلات فرهنگی جامعه و هزاران چیز دیگه. اتفاقا خوبه که در مورد اونها هم بحث بشه
اما یادت باشه که تو به وبلاگ من نمیای و نظر نمیزاری
اتفاقا جدیدا یه نظر سنجی گذاشتم که خوشحال میشم بیای و رای بدی
http://rfn.ir/node/69

سعید یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:54 ب.ظ

..... با کمی اغراق همراه بود... بد نبود

عمو یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:34 ب.ظ

بنام خدا
سلام
تغییر محسوسی است از حرام بودن به خیلی بد بودن!
حالا نقل می کنم با ذکر منبع
خدا نگهدار

مریم شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:14 ب.ظ

سلام
سرنوشت جالبی بود...4ترم اول علی ومحمد بودم و اما بعد....
الانم بیکارم وپشیمون:)

[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 ب.ظ

منم خمینجرم ولی من حتی تو دانشگاه نه مثل تو بودم و نه مثل علی و محمد

[ بدون نام ] دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:31 ق.ظ

سلام به همه.من هم کار می خوام.۷ ترمه لیسانس فیزیک گرفتم.درسم واقعا خوب بود.توی شهر کوچیک کار نبود.کار تدریس در انحصار چند تا از دبیر های قدیمد بودوخلاصه رشته ام رو عوض کردم.فوق لیسانس گرفتم.باز هم بدکارم.خیلی دلم گرفته.دیگه از هر چی درسه بیزار شدم.باز هم خوش به حال شما که عین ما درس نخوندین و حال کردین..............................................

من کار میخواهم! سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:48 ب.ظ

اتفاقا من دانشجوی خوبی بودم (برق قدرت خوندم معدل 17/05)ولی الان بعد دو سال فارغ التحصیلی کار پیدا نکردم (سال 88 فارغ التحصیل شدم)
ببخشید ولی به نظرم محمد و علی از بچه های بالا بودن (نه بالا شهرا)

[ بدون نام ] شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:40 ب.ظ

نکنه خودتی این علی و محمد
داداش به قول رییس جمهورت این حرفا کشکه!!
با این داستان بافیا نمک به زخم جوونای مملکت نپاش
دکتراهاش بیکار موندن من که سراسری خوندم یه سال 10 جا کار کردم ولی دریغ از اینکه به رشتم مربوط باشه. الانشم باز سراسری روزانه ارشد قبول شدم و لی به خدا نا ندارم دیگه با بی پولی تا کنم مجبورم با بازاریابی و کار یدی سر کنم تا خرج تو جیبی از پدر و مادرم نگیرم.
اون موقع دولت کریمه ما برا آزمون استخدامش25000 تومن بلیت بخت آزمایی تعیین میکنه!
تو این وضیعت اسف بار که تو میخوای دلیل بی کاری امثال منو به نمره های دانشگاهی ربط بدی!
لذت میبری از نوشتن اینا ؟ بیکاری جوونا رو میبینی لذت میبری؟

سعید پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:43 ب.ظ

این چرندیات چیه بابا... این وضعیت بیکاری ربطی به این نداره که تو ریاضی مهندسی خوب خوندی یا نه.... آخه این انتگرال ها... سریه فوریه و معادلات موج و گرما چه ربطی به بیکاری داره .... پسر خوب تو این مملکت در دانشگاه هارو باز گذاشتن جوانارو سرگرم کنند والا واسه این همه فارغ التحصیل کار هست آخه... با این تحریم ها و قطع رابطه با دنیا هم که پروژه ها خوابیده... آخه کدوم کشور بدون رابطه با کشورای دیگه پیشرفت میکنه.... شدیم مثل کره شمالی با این نظام دیکتاتور ... من کلی از دوستام از این مملکت مسقره فرار کردن آلمان ,استرالیا,.. ولی تا حالا ندیدم کسی فرار کنه به نظام اسلامی ایران پناه ببره... شما خوشبحالتون که حزب اللهی هستین با بسیج و ... کسری 6 ماه خدمت سهمیه قرار گاه خاتم و... میگیرید .... من که شخصا از اسلام , حزب الله,بسیج حالم به هم میخوره .... امید وارم خدا کمک کنه هیچ وقت مجبور نشم.. به جمع بسیجی های متملق و چاپلوس بپیوندم. 1392/7

سلام بر شما
از این که از اسلام حالتون به هم می خوره برای شما متاسفم
از این که شما این ذهنیت رو نسبت به وطنت داری برای امثال خودم متاسفم
اما امیدورام امثال ما و شما هر جا که هستید و در هر دینی که هستید بیکار و با کار همه آزاده باشیم و منصف

[ بدون نام ] جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:02 ب.ظ

منم متاسفم که از این همه صحبت شما فقط به کمتر از یک خط توجه کردی.... برادر عزیز من خودم تا چند سال پیش هم تو بسیج بودم( سال86) هم نماز م تو مسجد میخوندم ... ولی امدم بیرون ناگفته نمونه که اگه الان بسیجی بودم 6 ماه کسری خدمت داشتم تازه سره عدم بسیجی بودن ...نتونستم امریه قرار گاه خاتم بگیرم.... الانشم همینه اگه باز برگردم همین تصمیم میگیرم... ولی حرف من این که شما خودت زدی به کوچه علی چب (((و همین باعث شد که من در جملات آخر از روی عصبانیت بنویسم از این بابت هم عذر میخوام )))... (حرفا که زیاده) بزار یک مثال بزنم شرکت بوگاتی ویرون یک شرکت خودروساز ایتالیایی ... موتورشو آلمان و سیستم کنترل ترمزشو زیمنس میزنه حالا بماند که خیلی از کشورا مثل فرانسه و امریکا تو این شرکت ایتالیایی هستند... مساله این که خیلی حرفا و شعارا از بیخ نادرست بوده مثل اینکه همه چیو خودمون تولید کنیم و خود کفا باشیم از نظر خیلی از کشورا این حرف اصلا توجیه اقتصادی نداره.... مشکل زیاده ولی یکی از مشکلات این که مملکت افتاده دست آدمای شعاری که هرچی میشه برمیگردن به 15 قرن پیش یا حرفای امام راحل ((گاز مفت ,برق مفت...کاری ندارم حرفای خوب وبد زده ولی مگه امام یک حرف زد باید 30 سال مردم همون باشند)) ...
الان انرژی هسته برای تولید برق... من تمام استادام همه میگفتند اصلا تولید برق با انرژی هسته ای {فنا پذیر}توجیه اقتصادی نداره.. مخصوصا اگر تولید کمتر از 1000 مگا وات باشه الان نیروگه بوشهر تازه داره 1000 مگا وات تولید میکنه ... یعنی رسما با این وضعیت گرانی و منزوی شدن ایران اصلا صرف اقتصادی نداشته....
من حرفام اینا بود:
1-آخه این انتگرال ها... سریه فوریه و معادلات موج و گرما چه ربطی به بیکاری داره ( در زمن تمام کتب معرفی شده در دانشگاه مال سال های 1980 ) همون کوچه علی چب که شما تشریف بردی
2-تو این مملکت در دانشگاه هارو باز گذاشتن جوانارو سرگرم کنند والا واسه این همه فارغ التحصیل کار هست آخه {{{ دیگه لازم نیست بیشتر بگم}}} پیام نور ,علمی کاربردی,جهاد دانشگاهی,آزاد...چند روز پیش دیدم دانشگاه ازاد زیر نویس (مثل تبلیغ پفک) نوشته دانشجو ارشد بدون کنکور میگیره
3-آخه کدوم کشور بدون رابطه با کشورای دیگه پیشرفت میکنه. شدیم مثل کره شمالی با این نظام دیکتاتور ((( فرق کره جنوبی با کره شمالی ببین))
4-من کلی از دوستام از این مملکت مسقره فرار کردن آلمان ,استرالیا,.. ولی تا حالا ندیدم کسی فرار کنه به نظام اسلامی ایران پناه ببره.
5- شما خوشبحالتون که حزب اللهی هستین با بسیج و ... کسری 6 ماه خدمت سهمیه قرار گاه خاتم و... میگیرید
6-من که شخصا از اسلام , حزب الله,بسیج حالم به هم میخوره (((( معذرت میخوام تند رفتم ... ببخشید)))
92/7

سلام دوباره
خب من هم حرفم اینه که حرفهای شما رو قبول ندارم حرفهای استاداتون رو هم قبول ندارم اساتید شما اساتید من هم بودند و با حفظ احترام برای شان استادی خیلی هاشون خود باخته هایی بیش نیستند که هرچه میکشیم از امثال اونهاست اگر اونها با چشمان کوور تو دامن عریان غرب وحشی غلت نمی زدند الان ایران ما قطل تکنولوژی بود.
این که ما میخوایم در همه چیز خودکفا باشیم از خریتمان نیست!! از جبر زمانه زمانه ای که اگر قدرت های پوشالی احساس کنند ما محتاج باطری چراغ قوه هستیم با نخوت و تکبر میگویند دولا شدی سواری بدین شاید یک بسته باطری بعد از 6 سال مذاکره بهتون می دیم!!
دنیا دنیای همکاری نیست دنیای ضعیف کشی و ضعیف خوریه دنیای وحشی بازی مدرنه تو این دنیا باید مستقل بود حتی برای آبنبات

سهیل چهارشنبه 24 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:26 ق.ظ

مقاله کاملا بیر بط ، مهندسی مکانیک خوندم با معدل 18/5 و همچنین تسلط فنی هم دارم چون شدیدا عاشق رشته امم هر جا رفتم گفتن زنگ می زنیم ولی انگار نه انگار حاضر شدم مجانی واسشون کار کنم ولی اونم پارتی می خواست الان راضی شدم غیر مرتبط کار پیدا کنم ولی هیچ کاری نیست فقط بازاریابی هست اونم بدون حقوق می گن بیا جنس بفروش اگر تونستی یه پورسانتی بهت می دیم قبلا می گفتم امکان نداره من حاضر شم از وطنم برم ولی الان تصمیم جدی گرفتم واسه مهاجرت چون تو مملکت خودم هیچ کاری نیست

رضا چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:29 ب.ظ

چه مزززززززززخرفاتی.پیداست که نه پات به دانشگاه درست وحسابی رسیده نه حاله یه تحصیل کرده ی بیکار رو میفهمی.نشستی تو خونه ات زیر باد کولر میوه میخوری و با یه مدرک از بهترین دانشگاه کشور ومعدل الف واسه چندر غاز به هر کس وناکسی رو نمیندازی و واسه دوزار تو بازار سگ دو نمیزنی.

حالا جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:55 ق.ظ

سلام ،خوبی!!!؟؟؟؟
چرا شما با این همه غیبت اخراج نشدی؟اشکال از کجاست؟
اگه اخراج میشدی میفهمیدی که باید بری تو ی راه دیگه...
حالا همه حرفهایی که زدید و زدن بماند...
سال سوم راهنمایی یکی از دوستام از دیوار مدرسه پرید و رفت و دیگه برنگشت!
من فوق لیسانس هوش مصنوعی شدم و از این شرکت به اون شرکت که بیا و طرح مارو ببین ،از این شرکت به اون شرکت که بیا و بخاطر طرحم کسری خدمت بده و ...
اون شد آرایشگر و بیا و ببین
البته اون زحمت کشید...با نا آگاهی تو مسیر درستی تو این مملکت قرار گرفت ...اونم پریدن از دیوار مدرسه به بیرون...

محمد حسین ملکیان اصفهانی یکشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 03:44 ب.ظ

خره........اخه چرا تمام این مدت حواست به زندگیت نبوده؟
اینارو ولشون کن تمام حرفاشون سرجمع یه چیز بود تاسف یا آره باهات موافقم.
بهترین راه حل برات اینه که به بازار استخدامی و اینجور چیزا بری با حقوق کم قبول کن....شعار منو همیشه به خودت گوش زد کن:
از عدد 0 برو به 1 بعد 2 بعد 3 ولی از 0 نرو به 5
اگه متوجه نشدی به بازی کلش اف کلنز اشاره می کنم از یه دهکده ی پوکیده شروع کردی با درآمد اکسیر و طلای کم بعد به مرور پیشرفت کردی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد