منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

حکایات ما و نامه های شما

آیت الله هاشمی در یادداشتی جدید در سایت شخصی خود که به مناسبت سالروز قیام 19 دی منتشرشده است آورده اند که : 

"اینک ۳۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد و بقایای فکری دین‌زدایی و روحانیت‌ستیزی که در بهار هوشیاری مردم ایران، چون مارهای افسرده سر در خاک انتقام فرو برده بودند، در پاییز بداخلاقی‌های سیاسی و اختلافات سلیقه‌ای، پوست‌اندازی کرده و سر برآورده‌اند و خاکریز به خاکریز جلو می‌آیند و شاهدیم که پس از توهین و تهمت به سران روحانی عرصه سیاست در ۳۰ سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسیده‌اند" 

جناب آقای هاشمی!"اینک 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد"

و هنوز که هنوز است بشاگرد، بشاگرد است. آب قم شور است ، خرمشهر خرمشهر نیست و کپرهایی که مدرسه هستند و پدرهایی که شرمنده.

سوز سرما در روستاهای مرزی غربی کولاک میکند و مردمی که چشم امید به خادمان جدید خویش دوخته اند و در خانه های گلی زیر عکس سران روحانی حقیقی این نظام (امام و رهبری) نشسته و خم به ابرو نمی آورند. اینان پنج سالی است که حس میکنند دیده میشوند.

جناب آقای هاشمی!"بقایای فکری دین زدایی و روحانیت ستیزی"  

را ملت در 9 دی ماه زیر پای خویش با فریادهای بلند زنده باد اصل ولایت فقیه ، له کرد. ندای جمهوری ایرانی را در گلو خفه کرد ودیکتاتوری اقلیت را شکست. آن روزها که ملت به امید واکنش برخی سران روحانی، هجمه های بی شرمانه ی عده ای معلوم الحال را به همه ی ارکان دین و مذهب وحوزه فخیمه ی علمیه تحمل میکرد، کجا بودند عمارهای قلم به دست ونامه نویس؟ 

جناب آقای هاشمی!

حکایت "بهار هوشیاری و پاییز بد اخلاقی"!

آری سالهای 57و 56 بهار هوشیاری ملت بود نسبت به غارت فرهنگ و دین و ملیت توسط شاه و اعوان وانصارش. بهار هوشیاری دربرابر گروه های چپ کمونیستی وملی گرای به ظاهر مذهبی. بهار هوشیاری در برابر مساجد ضراری که هرازگاهی نوای نفاق سر می دادند. اما انصاف بدهید اگر آن زمان بهار هوشیاری ملت بود اینک بهار بصیرت ملت است. شاید بتوان اوضاع چند شخصیت، حزب و گروه ورشکسته ی سیاسی را پاییزی دانست اما مردم بهاری اند. در 22 بهمن 88 بوی خوش بهار ایران جهان را برداشت. اگر مردان نسل اول انقلاب بهشان برنخورد، من به نمایندگی از نسل سوم اعلام میدارم حتی ما کمی هم بهاری تریم.

جناب آقای هاشمی!

حکایت "پوست اندازی وفتح خاکریز به خاکریز"!

همه میدانیم خطر نفاق ازکفر بدتر است پس اگر کسی یا کسانی در پوستین دین جایگاهی یافته اند، پوست اندازی کرده و به ارزش های دینی دست یازند ملت حسابشان را صفر میکند چه برسد به اینکه بخواهند از خاکریزی سر بالا آورده به خاکریز بعدی نگاه کنند. شاید منظور جنابعالی این باشد که عده ای درپوسته ی دین مداری ریاکارانه در حال خیانت هستند. این را ماهم قبول داریم اما مطمئن باشید به محض پوست اندازی، مردم وظیفه ی خودشان را می دانند؛ همانطور که سال گذشته عده ای پوست انداخته و پوستشان کنده شد.

حکایت "توهین و تهمت به سران روحانی"!

توهین و تهمت و افترا به هرکسی محکوم و مطرود ملت ایران است علی الخصوص که آن فرد یکی از کارگزاران نظام اسلامی باشد حال چه روحانی وچه غیر روحانی. چه ملبس چه مکلا. اما در حکومت اسلامی مصونیت انتقادی نداریم ! انتقاد روح سازنده ی یک جامعه است و اگر کسی انتقادهای دلسوزانه را نپذیرفت و در حق بیت المال مسلمین و حقوق عامه جفایی کرد، آیا سزاوار یک نظام شیعی است که برایش مصونیت قائل باشد؟ آیا انتقاد از عملکرد 8 ساله ی یک رئیس جمهور روحانی توهین است و کوتوله خواندن یک رئیس جمهور غیر روحانی توهین نیست؟ به هرحال توهین به هیچ کس جایز نیست. 

حکایت "توهین به علما و فضلا و مراجع قم"!

این ملت عظیم و مسلمان سالهاست پای منابرمراجع و علما نشسته و می نشینند و درس مذهب می گیرند. مردم به هیچ احدی اجازه توهین به مقام شامخ مرجعیت تشیع را نمیدهند. به خاطر دارید در هجمه ی مطبوعات هوچی گر و زنجیره ای دوران دوم خرداد به شخصیت حضرت آیت الله مصباح، طلاب قم واکنش نشان دادند و ملت مسلمان ایران هاشم آغاجری توهین کننده به ائمه و مرجعیت را مهدور الدم می خواندند. اکنون هر کسی که علم ضد مرجعیت تشیع بلند کند، علمش با خودش واژگون می گردد؛ چه کسانی که توهین کنند و چه کسانی که با عملکرد و فتاوای شاذ موجب وهن مرجعیت فاخر تشیع شوند چه در قامت داریوش همایون با نام رشیدی مطلق ظاهر شوند و چه با رخنه در بیوت علما و مراجع خرقه ی دوستی و ارشاد بپوشند.

حکایت این نامه تان را خود میدانید و حس وظیفه شناسی تان و حکایت این یادداشت انتقادی بنده هم در صحنه بودن و هشیاربودن یک جوان است نسبت به پیرامونش(توصیه حضرتعالی به جوانان دریکی از دیدارهای سال گذشته). 

-------------------------------------------------------------------------------------- انتشار این متن در روزنامه وطن امروز 

http://www.vatanemrooz.ir/1389/10/29/VatanEmrooz/590/Page/6/

نظرات 3 + ارسال نظر
صفری یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:13 ق.ظ http://313mard.com

سلام :
همرزم گرامی در 313مرد لیک شدید

فگار یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ب.ظ http://fegar.blogfa.com

امیدوارم همیشه در پناه حق پادار و پیروز باشید و در حمایت از ولایت یک لحضه آرام نگیرید.

با مطلبی با عنوان:" آیا هر اصولگرا یک حزب اللهی واقعی است؟" به روز هستم.
خواهش می کنم سر بزنید و نظرتون را اعلام کنید.

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:30 ب.ظ

قسمت پخش سخرانی خالدبن ولید زمان محتشمی پور خائن فیلتر شده است .
راستی برادر محترم در مورد عقرب سیاه و جنایاتش در تهران مطلب بنویس فارس هم یک چیزهای گفته و اینکه قربانی در کشوری که این همه شهید داده به جای ظالم و مجرم تهدید می شود و خانواده مجرم در روز روشن ، قربانیان جنایت را برای پس نگرفتن شکایتشان تهدید به مرگ می کنند . و قضات و ماموران انتظامی لال می شوند و کور و کر . من به عنوان یک دوستار شهیدان از تمام شهادت طلبان می خواهم در باره این این موضوع ساکت ننشیند . اگر امروز در مقابل جنایت جنایت کار ساکت باشیم نه امنیت می ماند و نه سنگی روی سنگ در این کشور بند می شود و چه بسا جنایت کاران هار تر و وحشی تر نشوند و به صورت وحشتناک تر امنیت ما و خانواده ما را ازبین نبرند .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد