منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

سقوطی آزاد برای پلیس

                            سقوطی آزاد برای پلیس! 

کبری 11 یکی از موفق ترین سریال های خارجی پخش شده در تلویزیون ایران است که فارغ از صحنه های اکشن و جلوه های ویژه خاص این سریال و هزینه های هنگفت تولید، یکی از مهمترین عوامل موفقیت این سریال بازی خوب نقش اول آن "سمیر" و مکملش است.متن خوب وعالی و همچنین تصویری بی نظیر از تلاش های شبانه روزی و فداکارانه پلیس جهت تامین امنیت مردم در کنار اخلاق و رفتار فوق العاده سمیر و همکارانش با شهروندان است.سمیر و همکارش با رفتاری طنزآلود خشکی حاکم بر سرال های پلیسی را زدوده و در عین حال در هنگام مواجهه با خطرات جدی و محکم هستند.

کبری 11 قطعا در برقراری رابطه عاطفی بین شهروندان و پلیس در مقطع تولید و اکرانش موفقیت چشمگیری داشته است.موفقیتی که هنوز ادامه دارد.

تجربه کبری 11 هنوز درسریال های پلیسی داخلی تکرار نشده است.هنگامی که صحبت از تولید سریالی به شیوه کبری 11 میشود تهیه کنندگان ناخوداگاه ذهنشان به سمت صحنه های اکشن میلیونی رفته و هزینه های گزاف تولید همچین سریالی را به ذهن می آورند. در حالی که نقطه عطف کبری 11همان بازی ممتاز دو بازیگر اصلی اش است.

نویسندگان داخلی نقش پلیس را خشک مینویسند و کارگردانان خشک درمی آورند و بازیگران خشک بازی میکنند.و این گونه است که پلیس ایرانی عبوس وعصبانی نمایش داده میشود. چهره ای که خود نیروهای عزیز نیروی انتظامی هنگام مواجهه با آن هول میکنند چه برسد به شهروندان!

گویی کارگردانان ژانر پلیسی میخواهند پلیس ایرانی را جمع بین اضداد نشان دهند که در محیط کار جدی و درمواجهه با اشرار سخت گیر و در میان خانه مهربان و خوشرو است.

افراط و تفریط در این نوع نمایش گاهی آش را انقدر شور و یا بی نمک میکند که دکمه قرمز روی کنترل تلویزیون تنها راه نجات است.

"پلیس جوان" شروعی بود برنمایشی جدید از پلیس ایرانی که تا حدودی توانست این نقص بزرگ را جبران و نگاه کارگردانان را به این قشر بزرگ و فداکار اصلاح کند.اما افتضائات تولید سریال در چندین سال پیش آنچنان پلیس جوان را در دلهای بینندگان ننشاند.

پلیس "حس سوم" بدترین نوع نمایش یک پلیس بود.فخیم زاده که کارگردانی است با ژانر کاری تاریخی- پلیسی(چگونه از تاریخ به پلیس رسیده نا معلوم است) و البته  موفق ، در حس سوم آنچنان پلیس ایرانی را عبوس نشان داد که هنوز رگه هایی از حس سوم در میان حواس پنج گانه مان نسبت به پلیس وجود دارد.

"هوش سیاه" پروازی بود از دره ای که فخیم زاده پلیس را به درون آن سقوط داده بود. بازی بی نظیر حسین یاری ،تلفیق زیبای خانواده و محیط کار ، رابطه عالی حسین یاری با همکاران و خانواده و همه و همه پلیس را پرواز داد تا عرش تلویزیون.

و اینک دوباره  سقوطی آزاد در چهره پلیس!

پخش انونس سریال سقوط آزاد با بازی دو تن از  ستاره های سینمای ایران نوید ساخت سریال پلیسی از نوع کبری 11 را میداد .توانایی بهداد و پورسرخ در بازیگری امید ها را برای تولد سریال پلیسی متفاوت و نو که میتواند در دل مردم جا باز کرده  و بهداد سمیر ایرانی و پور سرخ مکملش باشند را بارور کرد  و باور کردیم که چندین مجموعه پلیسی با محوریت این دو میتواند به تولید برسد.

اما شروع سقوط آزاد برابر بود با سقوط آزاد همه خوش خیالی هایمان

بهداد پلیس روی پلیس حس سوم را سفید کرد.عصبانیت مداوم،تیک عصبی،داد زدن ممتد،نوع حرف زدن با زیر دستان و حتی شهروندان از خصوصیات پلیس سقوط آزاد است و با شناختی که از شخصیت بهداد داریم به نظر میرسد یک  پلیس نقش بهداد را بازی می کند تا این که بهداد نقش پلیس را بازی کند!

پوریا پورسرخ نیز که قرار است مکمل بهداد  باشد با نوع بازی بهداد تحت تاثیر قرار گرفته و او نیز با استفاده از خصوصیات شخصی اش نقش خودش را بازی میکند تا یک پلیس!

در کل در این سریال کسی نقش پلیس ایرانی را بازی نمیکند به جز افسران جزئی که هر ازگاهی جهت گرفتن مرخصی سری به بهداد میزنند! که آن هم  شاید برای این است که کارگردان میخواهد محترمانه ! به بهداد یادآوری کند که او یک پلیس است!

طراح لباس سریال نیز انگار اندازه های پور سرخ را اشتباه گرفته و یا پارچه کم آمده است لباس های وی آنقدر تنگ است که نفسش بند می آید.

دیالوگ های بهداد و پور سرخ نیز گاهی آنقدر هندی میشود که مادربزرگ هایمان اشکشان جاری میشود.

قسمت آخر سریال نیز که همچون 99 درصد سریال های داخلی که همه چیز در دقیقه 90 به خوبی و خوشی و به سادگی تمام میشود ناگهان و با رشادت سرگرد و آقای پوریا تک تک اعضای باند مخوف کشته شده و شهادت آقای پوریا دز رمانتیک پایانی را بالا برده و شاهکار بهداد در لحظه دیدن جنازه همرزمش آشکار میشود. شاید این عزیزان اگر  یادداشت را بخوانند کمی برنجند اما قضاوت را به بینندگان اثرشان واگذار کنند ما نیز همین کار را می کنیم  اگر نقش سرگرد  در یاد ها ماند یعنی بهداد موفق بوده است. و اگر نماند یعنی باید فکری کرد و طرحی نو در انداخت.

نظرات 1 + ارسال نظر
yavari دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:11 ب.ظ

من هم موافقم سریال خوبی نبود با این انتخاب بازیگران معلوم بود
فقط به خاطر اینکه بازیگران معروف سینما بودند سریال طرفدار پیدا کند دریغ که نه حامد بهداد نه پوریا پورسرخ و نه خانم حمیدی هیچکدام انتخاب درستی نبودند
اگر هم بودند خیلی خیلی خیلی بد بازی کردند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد