منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

آقا بگویید که دیگر غریب نیستید!

          

 

 

از زمانی که خورشید آل محمد(ص) در شرق ایران اسلامی آرام گرفت دیگر کشور شیعیان امیرالمومنین غروب به خود ندیده است. خورشید عالم تاب رضوی کران تا کران مرزهای دیارمان را مداوم و پی در پی روشن کرده و میکند و اگر نبود دست لطف و مرحمت حضرت سلطان علی ابن موسی الرضا بی شک برکات آسمان و زمین بر این خاک  هم نبود.

درست است که ارباب هشتم با دلی خون و چشمانی اشک بار از کنار مضجع شریف جد گرامش درنهایت غریبی به سمت ایران حرکت کرد . اما قدم به میلیون ها چشم و دل گذاشت که سالها با نام پدر مظلومش علی بار برداشته و فرزندان خود را راه رفتن اموخته بودند.

خورشید طوس،به دروازه ایران رسید و اهواز مفتخر به قدوم مبارکش شد. رایحه بهشتی قدوم مبارکش تلاطمی زیبا به کارون انداخت و همراه با رقص مستانه موج های ریز نقشش که قد میکشیدند تا امام را زیارت کنند ،باد خندان و غلطان در سراسر ایران پیچید و مژده از طلوع خورشید، از غرب ایران داد.

خوزستان،فارس،یزد و خراسان هرکدام به نوبه خود بر قدمگاه خورشید بودن مفتخرند و البته که خراسان تا قیامت بر کل ارض ها میبالد. 

ای ارض طوس! سنده عجب دلربا یاتب! 

خورشید بر مرو نشست. و شیعیان ایرانی چون پروانگانی بر دورش ریختند و از شراب ناب معرفتش سیراب شدند .

خوش امدی آقا.خوش امدی سلطان قلب ها ی ما ایرانیان. مکتب ما تویی مذهب ما تویی ملیت ما تویی

ایران ما به نام تو می درخشد به برکت تو مبارک است و به یمن نام تو نامش بر بلندای افتخار شیعیان جهان ایستاده است.

یابن زهرا...

سالیان درازی است که نگذاشته ایم مرقد مطهرت خالی از زوار باشد. اما  آقا آیا هنوز غریبی؟آیا ما هنوز نتوانسته ایم حق زیارتت را به جا اوریم؟ ارباب ما لیاقت رفع غربت از شما هنوز نصیب ما نشده است؟ مگر ما مرده ایم که نورچشمان حیدر کرار و فاطمه زهرا غریب باشد.آقا بگذارید دیگر به شما غریب الغربا نگوییم.اجازه می دهید؟

باور کنید به جان مادرتان  شرمنده میشویم و اشک حسرت بر گونه هایمان چون دانه های سرب مذاب فرو میافتد. آیا پسر پیامبر در میان ما غریب است؟ دلهایمان میشکند که بعد از قرنها هنوز شما غریب الغربا باشید.آقا همه ایران فدای تو،آقا همه جان ما به پای تو  آقا

ارباب ما تو غریب نیستی عزیز دل زهرا، میلیونها عاشق داری که بار ها و بارها از سرتاسر ایران به سوی تو میشتابند و به طوف مضجع شریفت غبار دل میشویند و برای غربت اجداد غریبت اشک می ریزند.

ای خورشید عالم تاب ،ایران سرتاسر نام و یاد توست. قلبی نیست که به یاد صحن با صفایت گر نگیرد و در حسرت آب سقا خانه ات نسوزد.

السلطان یا علی ابن موسی الرضا ،پدر و مادرم فدایت شما اینجا غریب نیستید بگویید که دیگر غریب نیستید آقا به ما عیدی دهید . یا ابالحسن ،شمارا به مادرتان قسم بگویید که در میان ما دیگر غریب نیستید.

بغض آقا شکست،قلک هایمان را شکستیم

  

جان ایران ،اشارتی کن تا جان دهیم... اما بغضت را در مقابل چشمان ما عیان نکن

حکایت بغض تو حافظه تاریخی مارا به سمت بغض های اجداد طاهرینت می برد. و اندوه مظلومیتشان جانمان را میگیرد.

امروز  بغض تو میشکند و همراه تو بغض میلیونها نفر ... 

 اما روی منبر کوفه بغض ابر مرد تاریخ میشکست و چشمان حدقه شده خیره خیره نگاهش میکردند!

بغض مولا برای چاه میشکست تا از نگاههای خیره ی خیره سران در امان بماند.

جان ایران ،به چشم!

تو دستور بده، به چشم!

تو برلب بیاور، به چشم!

تو اشاره کن ،به چشم!

اما بغض نکن !

دربرابر چشمان ما بغض نکن!

به پدر و مادرت سوگند که اشک را بی امان جاری میسازد بغض تو

اما حکایت بغض تو در روز عید الله الاکبر برای بی خانمانی مسلمانان پاکستان بغض دیگرانی را نیز شکست. دیگرانی از سرزمین های دور که برایشان قابل باور نیست که بغض رهبری برای مردمش بشکند.

مردمت آری مردمت 

 کور باد چشمان تنگ نظران خیره سر!

او ولی امر مسلمین جهان است . هرکس عارش می آید مسلم نیست! این را میگویم و تا آخر پای این حرفم ایستاده ام کسی هست شرط بندی کند؟ روز حساب، روز حسرت،  روز موعود روز نتیجه شرط بندی ما...

رهبرم،سرورم،امیرم

بغض تو شکست و ما قلک هایمان راشکستیم ... ناچیز است اما دلی است. برکت دارد... از عرق جبین است ...

جانمان به فدای خم ابرویت، مالمان که ارزشی نداردو هیچ است. 

---------------------------------------------------------------------------------- 

وعده ما فردا صبح کمک به برادران و خواهران مسلمان پاکستانی