منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

شادی دل دشمنان اسلام صلوات!

معلوم نیست توی مملکت ما چرا بعضی ها دوست دارند در راستای انجام وظایف ملی و دینی خود دل دشمنان رو هم شاد کنند؟ نه این که هدف اصلی این باشد هدف ان شاء الله انجام وظیفه است اما چرا گاهی برخی انجام وظیفه ها به شادی دشمنان دین و ملت ما منجر می شود؟

آیا در تشخیص وظیفه صحیح غفلت میکنیم و یا در انجام وظیفه کوتاهی داریم و یا مصلحت اسلام و مسلمین را درنظر نمی گیریم؟

این که دشمن از انجام وظیفه ما خوشحال شود حتما یک جای کار ما میلنگد یا یک ریگ کوچک خدای ناکرده توی کفشمان ،رفته است.این یک اصل محکم و قوی است که خیلی راحت میتواند چراغ راه همه ما باشد چه سیاسیون چه علما و چه بقیه آحاد جامعه و علی الخصوص رسانه ها

بنابراین اگر کسی از ما کاری کرد یا حرفی زد و یا چیزی نوشت که دشمن شاد شد از انتقاد ها برنیاشوبد وزمین وزمان را متهم به انحصارطلبی و جامعه تک صدایی و این ها نکند کمی تامل کند که گاف را کجا داده است که دشمن توانسته از سخنش سوءاستفاده کند .

این که نخبگان ما جوری حرف بزنند و نظرشان را در آفاق عالم روشنفکری بسط  و تعمیم دهند و موضع گیریشان آب به آسیاب دشمنان قسم خورده ملت بریزد میتوان نامش را چند صدایی و بیان آزاد اندیشه ها گذاشت؟

چرا از این نوع آزاد اندیشی ها در سایر بلاد مدعی آزادی پیدا نمیشود؟ چرا در جوامع اروپایی رسانه ها از الگوی نظام ولایی صحبت نمی کنند؟ چرا در سنای آمریکا سناتوری از حزب الله لبنان دفاع نمی کند؟ حزب الله پیش کش سنا هم نخواستیم چرا در کنگره آمریکا نمایندگان مخالف دولت ترور دانشمندان ایرانی را محکوم نمی کنند تا هم دولت زمین بخورد و قدرت  به آنها برسد و هم افکار عمومی را جلب خود کنند؟

پس منطق انجام وظیفه این است که دشمنان کشور بیشترین آسیب را از آن وظیفه دیده و کمترین سوء استفاده را بکنند. این منطق پذیرفته شده در تمامی دولت ها و ملت هاست. کسی که حرفی می زند و یا موضع گیری می کند و می داند این حرف و موضع گیری در شرایط کنونی تنها به نفع دشمنان این آب و خاک است کارش انجام وظیفه ملی و دینی است؟ اگر خیانت نباشد بهترین واژه برای شاهکارش ساده لوحی است.

حال به اصل ماجرا برسیم..

ایران اسلامی تحت فشار تحریم های غربی است. اتحادیه اروپا قرار است 6 ماه دیگر از ایران نفت نخرد ومجلس در حال تهیه طرحی برای ممنوعیت صدور نفت به اروپاست بازار سکه و ارز هم به دلایل برای خیلی ها نامشخص و برای برخی خواص، کاملا معلوم و منحصر به برخی جریانات ،گل آلود شده است  در این بحبوحه انتظار از روشنفکران و نخبگان سیاسی کمک به دولت و ارائه پیشنهادات سازنده و انتقادات موثر جهت تسلط به فضای اقتصادی است. همچنین اصحاب رسانه وظیفه دارند تا ضمن ایجاد آرامش روانی در جامعه کمک کنند تا دولت در یک فرصت مناسب و با اتخاذ رویکرد مفید اوضاع را کنترل کند این منطق همه وطن دوستان دنیاست چه برسد به ما که داعیه دین و مذهب هم داریم.

 اما در این اوضاع یکی از سایت های  خبری[1] در چندین مقاله متفاوت که البته به قلم کاربران نوشته شده و مسئولیتش برعهده خودشان است! پیشنهاد طرح عدم کفایت رئیس جمهور را تلویحا مطرح میکند! 

چیز عجیب و غریبی که آدمی را به یاد جریانات مرموز و موزی سیاسی ، پشت پرده ای و مافیایی ومنفعت طلبانه می اندازد. اگر هیچ کدام از این ها هم نباشد ساده لوحی و کج فهمی و بهترین معنا بی بصیرتی کلماتی است که ناخود آگاه به ذهن خطور میکند و دست خودمان هم نیست.

کلاهمان را قاضی کنیم مطرح کردن همچین موضوعی در این شرایط کارعقل است؟ کار احساسات است؟ کار غلیان حس وطن دوستی و عرق ملی و مذهبی است؟

سیاست سایت الف از همان آغاز فعالیت و بیشتر در ایام فتنه و بعد از آن به گفته دوستداران الف جذب حداکثری است گفتمان تبدیل معاند به مخالف مخالف به منتقد منتقد به موافق و موافق به مدافع. بر اساس این سیاست نوع مقاله ها و یادداشت ها و پرسش و پاسخ ها و چینش خبر ها و تیترها در این سایت انتخاب میشود.

اما گاهی آنچنان آش شور و بی نمک  میشود که اگر نام بزرگ الف بر بالای سایت نباشد انگاری سایتی سیاسی است که از فیلترینگ گریخته است.

انتقاد و مخالفت نه تنها نکوهیده نیست بلکه خیلی مواقع پسندیده و کارگشاست اما در بعضی موارد کار این سایت پر بیننده به تخریب و توهین به رئیس جمهور میرسد. جناب آقای دکتر توکلی نماینده محترم مجلس برادر من میدانید کینه شما از شخص دکتر احمدی نژاد درحال ویران کردن جایگاه رفیع ریاست جمهوری اسلامی ایران در اذهان بینندگان سایتتان است؟ حتما جوابی برای تخریب دکتر احمدی نژاد در فردای قیامت دارید اما برای امر بزرگتری که انجام میدهید هم پاسخ گو هستید؟

نوع گفتمان سایت شما در برخورد با شخص ریاست محترم جمهور بسیار نکوهیده و فارغ از تمامی آداب مسلمانی و ایرانی است. بنده سالهای مدید جزو دوستداران شما بودم و در آرزوی ریاست جمهوری شما هنگام رقابت با سید محمد خاتمی اما الان هم آرزوی ریاست جمهوری شما راحتی برای یک سال دارم تا ببینیم دکتر توکلی چگونه کشور را مدیریت خواهد کرد قبل از این که طرح عدم کفایتش به تصویب برسد. البته اگر خدا بخواهد آن روز با دوستان سایت "ب" را راه اندازی خواهیم کرد تا شما را با انتقادات دلسوزانه یاری کنیم اما مطمئن باشید تخریبتان نخواهیم کرد.

برادران و خواهران وظیفه شناس من دقت کنیم برای شادی اموات بنی امیه فاتحه نخوانیم فاتحه خواندن ثواب دارد اما برای چه کسی داریم فاتحه میخوانیم؟ ترمز دستی را بکشیم و احتیاط کنیم تا ناگهان از دهانمان در نرود که شادی دشمنان اسلام صلوات!



[1] منظور سایت الف می باشد! 

 

 

 

لینک انتشار این مطلب در روزنامه وطن امروز 

http://www.vatanemrooz.ir/1390/11/12/VatanEmrooz/831/Page/6/

۱۹ رمضان از نگاهی دیگر

نوشته سردار اشعث کندی، روزنامه الاطلاع، چاپ دمشق 

همه ما در اندوه شهادت امیرمومنان علی‌(ع) بسر می‌بریم؛ امامی که در محراب نماز به دست یکی از یاران و سربازان سابقش ابن‌ملجم مرادی به شهادت رسید. برای بررسی و تحلیل این اقدام مرادی کافی است کمی عقب‌تر برویم. پس از آغاز حکومت علی مخالفت‌هایی از گوشه و کنار از سوی بزرگان صحابه و حتی بیت پیغمبر(ص) مطرح شد. اینکه انتقادات و گلایه‌ها درست بود یا غلط در این مقال نمی‌گنجد اما حکومت نوپای علی با مخالفان متعددی روبه‌رو شد که به هر حال جزو جامعه مسلمین بوده و از حق اعتراض و گلایه برخوردار بودند. همچنین بزرگانی از صحابه که تاییدیه‌های فراوانی از رسول‌الله داشتند نیز بر شیوه حکومت وی اعتراض داشتند از طلحهًْ‌الخیر تا سیف‌الاسلام زبیر رحمهًْ‌الله علیهما. این گروه از پیشکسوتان مسلمان بر نحوه واگذاری ولایات اسلامی و تعیین استانداران از سوی علی اعتراض داشتند زیرا علی بزرگان و کبار صحابه را خانه‌نشین کرده و گروهی جوان را که خیلی‌هاشان حتی پیغمبر(ص) را ندیده بودند بر مسند کار نشانده بود. تقسیم مساوی بیت‌المال توسط علی نیز گروهی دیگر را بر او شوراند و به مخالفت کشاند. در کنار این مشکلات، جامعه اسلامی با دشمنی بزرگ چون معاویه ابن ابی‌سفیان روبه‌رو بود، او فقط می‌خواست حکم امارتش بر شام توسط علی تنفیذ شود. مخالفت امام با معاویه و بسیج کردن مردم برای جنگ با وی علاوه بر بدعت برادرکشی در اسلام موجب به وجود آمدن فتنه‌های جمل، صفین و نهروان شد. کشتار وسیع خوارج که پیشانی‌هایشان از شدت سجده بر خداوند قادر متعال پینه بسته بود کینه‌ای نهفته در قلب بازماندگان نهروان به ودیعه نهاد. اکنون که آن کینه نهان توسط شمشیر ابن‌ملجم مرادی بر فرق وصی نبی نشسته است سوال‌هایی در ذهن می‌‌آید که پاسخ آنها می‌تواند راز درون امثال من و دوستانم را روشن‌تر کند:

 


آیا بهتر نبود حرمت حرم رسول‌الله حفظ می‌شد و هرچه ام‌المومنین می‌فرموند اجرا می‌شد تا جامعه دچار فتنه نشود؟


آیا برخورد حذفی و ناشایست با بزرگان اسلام و سرداران رشیدی چون طلحه و زبیر موجب به وجود آمدن موج نارضایتی در میان مردم نشد؟ بهتر نبود بصره و مصر را به این دو بزرگوار واگذار می‌کردند تا ایشان هم بتوانند خدمتی بکنند؟


آیا بهتر نبود هنگامی که خوارج فقط این خواسته را داشتند که علی از تن دادن به حکمیت توبه کند علی این کار را به صورت مصلحتی انجام می‌‌داد تا فتنه خاموش شود و ابن‌ملجم‌ها شمشیرشان در نیام بماند؟


آیا بهتر نبود معاویه در شام ابقا می‌شد تا برادرکشی باب نشده و زنان مسلمان بسیاری بیوه نشوند؟


آیا شایسته‌تر نبود از مردم شام بخواهند خودشان امیرشان را انتخاب کنند و اگر راضی به ابقای معاویه بودند او را ابقا می‌‌کردند؟


در پایان ضمن ابراز بیعت مستحکم با امام جوان حسن بن علی به ایشان با نیت خالصانه عرض می‌کنیم:


فاعتبروا یا اولی‌الابصار!


توجه: این مقاله در سنه 40 هجری منتشر شده است و هرگونه تشابه اسمی در زمان‌های آینده تکذیب می‌شود اما استفاده کنایه‌ای و استعاره‌ای بلامانع است!  

 

محمد حاشر  یزدانی

 

لینک انتشار این مطلب در روزنامه وطن امروز 

http://vatanemrooz.ir/1390/10/28/VatanEmrooz/823/Page/6/