مدتی است که برخی از عزیزان وطن دوست بنا به دلایلی که بر کسی پوشیده نیست شروع به تکثیر وصیت نامه هایی به نام شاهان هخامنشی کرده و در رنگ ها و طرح های گوناگون به معرض فروش میگذارند تا در کافی شاپ ها و رستوران ها و سایر جاها در معرض دید عموم قرار بگیرد تا همه بدانند که عجب شاهان عدالت محوری داشته ایم ما!
بگذریم که چه قدر ما مردم تحمل عدالت را داریم 5 برابر همسایه گاز مصرف میکنیم و انتظار داریم یک پنجم او پول قبض بدهیم! بی خیال...
منشور کوروش یکی از افتخارات ما ایرانیان است بدین جهت که زمانی که غرب در بربریت محض غوطه ور بود شاه ایران منشور حقوق بشر مینگاشت. این برای همه ما افتخار است و در این شکی نیست. اما حضور باقی مانده های فتنه سبز در هر عرصه ای خربکاری مضحک و آش شورو تهوع آوری بوجود می آورد که داد همه را در می آورد. از جریان رای دادن هزار تا هزارتایی به میرحسین جهت چاپ تصویرش روی جلد مجله تایم که مایه آبرو ریزی شد تا رای دادن بازم هزارتا هزارتایی به فیلم" جدایی نادر از سیمین" که یک شبه فیلم رو جزء 10 فیلم برتر تاریخ سینمای
جهان !!کرد و بعد از اقدام سریع مدیران سایت جهت حذف نظرات با "آی پی" مشابه و سقوط نادر و سیمین فرهادی به ته جدول ،کاربران دیگر کشورها چه توهین ها که به فرهنگ و ادب ایرانی نکردند متاسفانه!
در بحث وصیت نامه های شاهان هخامنشی نیز اوضاع به همین منوال است. سبزها به دلیل این که فاصله شان با اطاق فکرشان زیاد است چه اطاق فکر بدنشان و چه اطاق فکر لندنشان ،یک شوربازاری راه انداخته اند که نگو..هر روز یک نسخه جدید از وصیت نامه شاهان منتشر میشه و هر کدوم هم یکی دو بند بیشتر از اون یکی داره
حالا یا شهاهان هخامنشی خودشون از اینترنت تخت جمشید که احتمالا وایرلس هم باید باشه استفاده میکنند و وصیت نامه هاشون رو آپ تو دیت میکنند و یا میان به خواب نوه نتیجه هاشون که اینارو اضافه کن.
برخی از این وصیت نامه ها به گونه ای ناشیانه نوشته میشوند که آدم خندش میگیره ...
وصیت نامه های مورد بازبینی و بروز رسانی! قرار گرفته توسط سبز ها یه چیزی تو این مایه ها هستند:
از داریوش ششم فرزند هوخشتره سوم به مردم ایران
بدانید که من دیگر شما را ترک خواهم کرد. اما برای آیندگان توصیه هایی به یادگار میگذارم که اگر رعایت کنند خوش بخت و سعادت مند خواهند بود مانند مردم ایران در زمان من!
ای مردم بدانید شاهان حق ندارند شما را اذیت کنند شما آزادید که هرجور دوست دارید لبلس بپوشید و زیبایی شما نشان دهنده زیبایی مردم ایران زمین است و باید همه دنیا از زیبایی شما بهره مند گردند!
دختران و پسران این مرزو بوم مانند برگ گل پاکند و هیچ کس حق ندارد به ایشان مظنون باشد حتی اگر مکان حضور اینان خلوت و تاریک باشد!
کسی حق ندارد اجازه استفاده مردم ایران زمین را از وسایلی که بعدن ها خواهد آمد و میتوان از درون خانه ها آن ور دنیاها را دید سلب کند !
دختران میتوانند روی اسب های خودشان روسری بر سر نداشته باشند زیرا اسب خودشان است و اسب مانند خانه است!
نرخ بیکاری باید پایین باشد. تورم در زمان من صفر بود و اعتیاد معنایی نداشت!
در بحبوحه ها و بحران ها بدانید که ادب مرد به از دولت اوست!
گشت ارشادگان را تعطیل کردم باشد تا بقیه نیز بدین راه بروند!
و در آخر :چو ایران نباشد تن من مباد! یار دبستای من با من و همراه منی!
امضاء
داریوش ششم
ساکتین بازوی مارقین،ناکثین و قاسطین
دوران 5 ساله حکومت حضرت امیرالمومنین به اندازه قرن ها درس و عبرت آموزی برای جوامع مسلمانان دارد. دروان کوتاهی که بیشتر آن به مبارزه با فتنه گران گذشت . فتنه گرانی که با دسیسه های رنگارنگ نگذاشتند تا مزه عدالت حضرت امیر در سرتاسر کرانه های جامعه اسلامی گسترده گردد.و امت اسلامی دیگر به کسی جز علی و فرزندانش اجازه حکومت بر مسلمانان ندهند.
فتنه مارقین ،فتنه قاسطین و فتنه ناکثین فتنه هایی بود که بر حضرت امیر تحمیل شد. اما در این میان فتنه گران دیگری نیز بودند که بازوی استراتژِیک فتنه گران اصلی بودند. گروهی با نام ساکتین!
ساکتین چه کسانی هستند؟خصوصیاتشان چیست؟هدفشان از سکوت چیست؟
حساب ساکتین با غافلین جداست. غافلین افرادی هستند که به دلیل کم بودن آگاهی و بینش سیاسی به واقع از این که حق و باطل را تشخیص دهند عاجز میمانند و اصلا ماهیت اصلی فتنه یعنی غبار آلود شدن فضا و اختلاط حق و باطل است که خیلی ها را به گمراهی میاندازد. و اگر کسی چراغ ایمانش را مشتعل نکرده باشد و یا فرد مومنی را به عنوان مشعل راهش برنگزیده باشد قطعا در اویل فتنه فریب شیطان را خواهد خورد.
اما ساکتین به گروهی اطلاق می شود که حق را میشناسند و باطل را هم . دقیقا میدانند که حق با کی است و باطل با چه کسی . چه کسی مظلوم است و چه کسی ظالم اما بنا به دلایل متعدد ازجمله میل به قدرت،حسادت،شهوت،ثروت و عداوت سکوت میکنند.ایشان میدانند که حق با کیست اما بدش هم نمی آید حق توسط باطل کمی گوش مالی شود. میدانند که باطل دروغ میگوید اما بدشان نمی آید که حق با این دروغ هاکمی دچار دردسر شود.
لذا سکوت کرده و با اعلام بی طرفی سعی میکنند تا به آرزوهای خویش برسند. آروزهایی نامشروع که در صورتی که حق و حق طلبی ادامه یابد بدانها نخواهند رسید.
تاریخ ابو موسی اشعری را فردی ساده لوح میخواند. لقبی که برای شخصیتی چون ابو موسی اشعری کم است او راباید خائن خواند . آیا وی نمیدانست که در غائله جمل حق با حضرت امیر(ع) است؟ آیا غبار آلود شدن فضا اورا دچارتردید کرده بود؟ نه این طور نیست او از جناح ساکتین است. او حق را میشناخت و با سکوتش سعی داشت تا حق را تضعیف و باطل را قوی تر کند. تا شاید در دوران باطل به آلاف و الوفی برسد.
سعد ابی وقاص علی را حق میدانست یا قاسطین را؟ آیا او نمیدانست که علی (ع) حق است؟ میدانست اما حب قدرت او را آنچنان مست کرده بود که بدش نمی آمد برای مدتی باطل پیروز شود تا شاید دنیایش شیرین تر شود.!
در فتنه سال 88 نیز با توجه به اوج تبلیغات و برنامه ریزیهای شیطان بزرگ و ایادی اش عده ای فریب دروغ ها راخورده و در ماههای ابتدایی به خیال ضایع شدن حقشان اعتراض میکردند و عده ای ازخواص نیز با توجه به حضور عده ای از مردم در اعتراض ها امر بر ایشان مشتبه شده بود که حق با کیست. اما پس از فرو نشستن غبارها و مشخص شدن حق و باطل اکثر خواص و مردم به سرعت راه را تشخیص داده و برگشتند. اما ساکتین در این فتنه هم تاثیرگذار بودند. ایشان از همان روز اول و شاید از قبلها میدانستند که حق با کیست و باطل با کی؟ اما مصلحت خویش و جناح خویش را در سکوت دیدند تا شاید در این سکوت فرجی برایشان بشود.غبار فتنه چشمانشان را نگرفته بود و تبلیغات فتنه گران ایشان را فریب نداده بود در این موارد ساکتین و عمارها وجه مشترک دارند فتنه نمیتواند این دو گروه را فریب دهد و باطل را بر ایشان حق جلوه دهد هردو گروه حق را میشناسند اما عمارها به دفاع از حق بر میخیزند و سینه هاشان را سپر تیرهای زهر آلود فتنه میکنند اما ساکتین سکوت کرده و باسکوتشان راه را بر اصحاب فتنه هموارتر میکنند قطعا ساکتین در ردیف ناکثین و مارقین و قاسطین هستند و شکی نیست که سکوتشان تیر های زهر آلود جهیم را نصیبشان خواهد کرد.
محمدحاشر یزدانی