منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

چرا احمدی نژاد؟

ریشه‌ی دشمنی‌ها با احمدی‌نژاد

کودتای مطبوعاتی علیه نظام بر اساس طرح «برلوسکنی»

اگر در این چهارسال دولت دکتر احمدی‌نژاد به دکّه‌ی نشریات سری زده باشید خواهید یافت که این دولت در عرصه‌ی مطبوعات نیز با دیگر دولت‌ها متفاوت است؛ چرا که نه‌تنها سرخط مطبوعات مانند گذشته مجیز‌گو و در جهت اهداف دولت نیست، بلکه کم‌نظیر‌ترین اهانت‌ها و افتراها را داشته‌اند و متأسفانه هر چه به انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم، عرصه مطبوعات نوشتاری و مجازی را آلوده‌تر به این امر زشت می‌یابیم تا جایی که حریم خانواده‌ی محترم رییس‌جمهور نیز در بی‌تفاوتی مراجع نظارتی بر مطبوعات‌ مورد اهانت و تمسخر زشت قرار می‌گیرند. نمی‌دانیم اگر نسبت به آقایان رفسنجانی و خاتمی و یا میر‌حسین موسوی هم چنین جسارت‌هایی می‌شد، باز هم شاهد اینگونه بی‌تفاوتی‌ها بودیم؟!

آنچه اصحاب جنگ احزاب بر علیه نظام اسلامی طرّاحی کرده‌اند شبیه سازی طرح «‌برلوس‌کونی‌» در ایتالیا است. برلوس‌کونی به عنوان نماینده‌ی راست‌گرایان در ایتالیا جزو چند سرمایه‌دار اوّل آن کشور می‌باشد که با در دست داشتن شبکه‌های تلویزیونی خصوصی و غالب مطبوعات ایتالیا، مهمترین عوامل قدرت را در آن کشور اروپایی در دست دارد. ولی «‌برلوس کونی» از بد حادثه به دنبال حمایتش از بوش در اشغال عراق در انتخابات ایتالیا با عدم اقبال چشمگیر مردم مواجه گردید و رقیب چپ گرایش «پرودی» که مخالف اشغال عراق و تا حدودی منتقد سرمایه‌داری بود، زمام امور را در دست گرفت ولی «‌برلوس‌کونی» دست‌بردار از قدرت نشد، بلکه با ایجاد التهابات اقتصادی با کمک بنگاههای اقتصادی که در دست داشت و بزرگ‌نمایی برخی از ناهنجاری ها، مثل جمع‌آوری زباله‌های ناپل و از کاه، کوه ساختنهای رسانه‌ای، نگذاشت که تا در دور بعد پرودی کامیاب شود و این یکی از عواملی است که مدعیان اصلاحات را به این انتخابات خوشبینانه امیدوار ساخته است که متأسفانه ما در برخی از برنامه‌های انتخاباتی سیما نیز در پوشش گفتار برخی از مردم که ساختار هدایت شده‌ی این برنامه‌ها محرز است، سخنانی تخریبی ویا پوشش تبلیغات زود‌رس امثال مهندس موسوی را از برنامه‌هایی چون 20:30 شاهدیم.

البته اینگونه الگو‌برداری، بی‌سابقه نبوده است، چرا که مدعیان اصلاحات با شبیه‌سازی دقیق، طرح فروپاشی شوروی سابق در ایران و یا انقلاب‌های مخملی که در پس پروژه‌ی 18 تیر قرار داشت، ناکارآمدی اینگونه فعالیت‌ها را در‌یافته‌اند و اگر تحریم‌های جدید آمریکا را هم برای پیشبرد این طرح خود، کارساز می‌دانند در اشتباهند، چرا که در ایران اسلامی عوامل تعیین کننده، همه‌اش ظاهری نیست، مگر اینکه برای مبارزه با عالم غیب بر آن باشند که صف‌آرایی کنند، چنانکه «محمد رضا خاتمی» گفته است:

«نامزد ما باید چنان محبوب باشد که از پس نیروهای غیبی هم بر بیاید.»[1]

وامید واریم که به این شبیه‌سازی دست نزنند، چرا که آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها بارها شکست سوزناک مقابله با نیروهای غیبی را تجربه کرده‌اند که نمونه‌ی عبرت‌انگیز آن امداد غیبی «طوفان شن طبس» می‌باشد. البته در شبیه‌سازی‌های مدعیان اصلاحات نباید امکان شبیه‌سازی توطئه‌ی قتل «رفیق حریری» در لبنان و یا «بی نظیر بوتو» در پاکستان را نادیده گرفت، چرا که در کسادی بازار رقیبان احمدی‌نژاد خود‌زنی و پیراهن عثمان ساختن از تشنگان قدرت بعید نیست.

بگذریم...

کسانی که خود را جدّی‌ترین رقیبان دکتر احمدی‌نژاد می‌دانند و در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری حتی با یکدیگر رقابت می‌کنند تا افتخار رقابت احمدی‌نژاد را برای خود مصادره کنند که در این راستا از هر نوع تهمت و فحاشی و تخریبی فرو‌گذار نیستند، متأسفانه در شعارهای تبلیغی‌شان دم از احیای خط امام راحل می‌زنند و چون آقای موسوی خود را مدعی روش امام راحل و احیاگر فرمان هشت ماده‌ای حضرت امام در حفظ آبرو و حقوق افراد می‌دانند، ولی در صحنه عمل، شاهدیم که میدان رقابت سالم انتخاباتی را در مهرورزترین دولت‌ها به معرکه‌ی تاخت و تاز غیرمنصفانه‌ی مرسوم جوامع سکولار و غربزده می‌خواهند مبدل سازند که در آن اصل و هدف فقط بر زمین زدن رقیب است و بس و ملاک فقط کسب قدرت می‌باشد. که با هجمه‌ی بی‌سابقه‌ی نشریاتی که در انتخابات گذشته حامی رقیب اصلی آقای احمدی نژِاد -یعنی آقای رفسنجانی- بودند و دیگر رسانه‌های از راه رسیده از این قماش امروز با تمام ترفندهای تبلیغی برآنند که با سوء استفاده از فضای باز سیاسی‌ای که دولت نهم ایجاد کرده است، وجاهت دولت خدمتگزار را پایمال نمایند تا شاید در صدی بر اقبال کم مردم به خویشتن بیافزایند.

رقیبان احمدی نژاد بیش از بیست سال با خط امام فاصله دارند!

این در صورتی است که در روش و منش آن سفر کرده در این عرصه‌ها سخن اوّل را فقط اخلاق، تهذیب نفس و خود‌سازی می‌زند و از خود‌سوزی و دگر‌سوزی متداول امروز برای کسب قدرت نشانی در آن مکتب نمی‌توان یافت، حضرت امام خمینی در رابطه‌ی کسب مسئولیت در نظام اسلامی می‌فرمایند:

«ما باید دولت اسلامی را، همه‌ی مردم، همه‌ی انسان‌ها، دولت اسلامی را تقویت کنند تا بتواند اقامه‌ی عدل بکند... مقصد این است که اسلام جریان پیدا بکند، مقصد این نیست که من اجرایش کنم. از چیزهایی که انسان مبتلا به آن هست این شیطنت‌های باطنی که انسان به آن مبتلا هست این است که، دلش می‌خواهد خودش متصدی امر باشد. جریان امر اگر به دست دیگری بهتر واقع بشود، این ناراحت است، می‌گوید من خوب است باشم. این از شیطنت‌های باطنی انسان است. انسان به صورت مقدّس مآبی طرحش می کند، «من می‌خواهم به این ثواب برسم .» اگر حساب کند پیش خودش که همان ثواب را، بالاترش را به شما می‌دهند، وشما کمک کنید به این کسی که متصدی است و از شما بهتر می‌تواند‌، راضی نمی‌شوید. مسئله این نیست که ثواب می‌خواهم، مسئله این است که دنیا می‌خواهم... ما گرفتار یک شیطنت‌هایی در خودمان هستیم که کثافتکاری است و پستی است و خودتان را نجات بدهید و خودمان را نجات بدهیم. اگر از این بند نجات پیدا بکنید، آن بعدش آسان می‌شود، وحدت آسان می شود، امّا از این بند باید نجات پیدا بکنیم، از این بند خودخواهی، هرچه هست برای خودم، خود محوری، من، نه غیر، این در همه‌ی نفوس هست مگر اینکه تهذیب بشوند...»[2]

به راستی اگر فرموده‌ی رهبر معظم انقلاب در همه گیر شدن مکتب امام خمینی تحقق می‌یافت آیا ما امروز شاهد تخریب‌های دشمن شاد کن و در جهت اهداف صهیونیسم نسبت به دولت محترم نهم بودیم؟! آنهم دولتی که پس از سال‌ها به تصریح رهبر معظم انقلاب، احیاگر شعار‌های انقلاب و مرام امام خمینی در کشور و جهان است‌.

آقایان کروّبی و میر حسین موسوی که کم وبیش دم از خط امام راحل می‌زنند، آیا دوستی و نزدیکی با «نهضت آزادی‌ها» که از مطرودین حضرت امام و از دید آن سفر کرده نزدیک به ارتداد بوده‌اند را از لوازم خط امام دانسته‌اند که حتی از بکار‌گیری آنان در کابینه‌ی آینده‌شان سخن می‌گویند؟!

نزدیکی افراد مشهور به رواج بی بندوباری و تبرج فساد انگیز دخترکان چون «فائزه‌ رفسنجانی» به ستاد آقای موسوی و سخنرانی‌های شهر به شهر وی به نفع میرحسین را با کدامیک از شاخصه‌های خط امام باید بسنجیم؟!

حمایت «سازمان مجاهدین انقلاب» از آقای موسوی که به واسطه‌ی کارنامه‌ی ضددینی و حمایت از سخنان مرتدانه‌ی «آغاجری»، از سوی حوزه‌ی علمیه‌ی قم نامشروع شناخته شد، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟!

حمایت احزابی چون «کار گزاران» و «مشارکت» از مهندس موسوی که بر خلاف قانون و نظر امام و رهبری انقلاب، دولت‌های وقت آنان را پایه گذاشتند، چه سنخیّتی با حقوق مردم و خط امام دارد؟!

حضور افرادی چون «کرباسچی» و «عباس عبدی» و « مهاجرانی» که تخلف آنان از مبانی خط امام و یا در مراجع قضایی محرز شده است، در اردوگاه آقای کروبی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟!

اینها همه درحالی است که دولت مظلوم را همه‌ی این آقایان به تمام بدی‌ها وصف می‌کنند، در صورتی که به فرموده‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی:

«دولت جدید‌، شاخصه‌اش عبارت است از‌: تصمیم قاطع بر خدمت خستگی‌نا‌پذیر به مردم، به میدان آوردن همه‌ی توان خود و پر رنگ کردن هدف‌های بلند انقلاب. اینها مشخصه‌های این دولت است. این دولت با تکیه بر شعارهای انقلاب و شعارهای امام بزرگوار، بر آن است که همه‌ی توان خود را به میدان بیاورد؛ با همه‌ی وجود کار کند؛ گره‌های زندگی مردم را باز کند؛ زیر ساخت‌های کشور را هر چه زودتر و هر چه بهتر و جامع تر به وضعیت مطلوب‌، برای پیشرفت‌های آینده بسازد و در عرصه‌ی بین‌المللی بر استقلال ملّی و عزت ملت ایران تکیه کند. می‌بینیم و حس می‌کنیم که این دولت بنا دارد عزت و استقلال ملی را آنچنان که در شأن ملت ایران است، حفظ کند.»[3]

حال آقایانی چون جناب مهندس موسوی و یا محسن رضایی که پیش از این هم در این مملکت زندگی می‌کرده‌اند، چگونه و با چه مبنایی تشخیص داده‌اند که کشور به گفته‌ی خودشان در پرتگاه قرار دارد؟!

و چگونه پاسخگوی مدعای خود در حیف و میل شدن بیت‌المال در این دولت بیش از سی‌سال گذشته خواهند بود؟! ما در صورتی از زبان آقای موسوی پس از بیست سال سکوت شاهد اهانت به وزیران پاک‌دست و اغلب خدمتگزار دولت نهم هستیم که در دولت‌های گذشته به ظاهر سالم‌ترین وزیران به برج‌سازی و کارخانه‌داری می‌پردازند. آن زمانی که در تاخت‌وتاز دوستان کارگزارانی آقای موسوی در دولت آقای رفسنجانی کمترین حقوق مردم نیز به بهانه‌ی توسعه‌ی بی‌حد و حصر نادیده گرفته شد و دختر رییس جمهور وقت با امکانات شهرداری تهران به بهانه‌ی ورزش بانوان بر بی بندوباری دخترکان کشور تأکید داشتند و عرصه بر متدینین آنچنان تنگ شده بود که نیروهای انتظامی به دستور وزارت کشور وقت به برخورد با معترضین به سخنان «فائزهء هاشمی» پرداختند که -خود شاهد آن بودم-؛ امثال آقای موسوی در آن بزنگاه که به تصریح رهبری انقلاب اقتضا داشت که «خواص طرفدار حق به میدان دفاع از ارزش‌ها بیایند» کجا بودند‌؟! چرا مثل حال که دم از ارزش‌ها می‌زنند ذرهّ‌ای در آن زمان از ارزش‌مدارانی که به جرم عمل به بند میم وصیت نامه‌ی امام در بازداشت به سر می‌بردند دفاع نکردند؟!

ریشه‌ی دشمنی ها با دکتر احمدی نژاد

حال چه شده است که پس از فترتی نفس‌گیر که با چشمانی اشک آلود و دلی خونین ناظر بی‌حرمتی به مقدسات جمهوری اسلامی از ناحیه‌ی بالاترین مقامات اجرایی بودیم، اکنون که مدد الهی بار دگر شامل حال سرنوشت انقلاب شد و شخصیتی به واقع مردمی و دلداده‌ی شعار‌های ناب اسلامی و انقلابی با ناز شست انتخاب مردم به صحنه‌ی جدّی کار و تلاش و فعالیت آمده‌است، آقایانِ دیر آمده که با ادعای ارزش‌مداری به تخریب این دولت‌ می‌پردازند، زود هم‌ می‌خواهند بروند بر روی کرسی ریاست؟! ایرادی به این ریاست طلبی نباید داشت، ‌ولی چرا به نام خط امام و ارزش‌ها، مقاصد زخم خورده‌های دولت عدالت را پیش می‌برند؟!

رهبر معظممان فرمودند:

«خوشبختانه یک دولت مردمی و پایبند به ارزش های دینی هم سر کار است. خود رییس جمهور (دکتر احمدی‌نژاد) با شیوه و منش مردمی، با ساده زیستی، با دلبستگی کامل به ارزش‌های اسلامی، با شجاعت و اعتماد به نفس، در میدان کار و تلاش است، اجزای دولت و خود رییس جمهور، کمر بسته‌ی خدمت به مردم، مشغول کار هستند. ابتکار عمل را هم در مسائل کشور و هم در مسائل بین‌المللی در دست دارند. رییس جمهور اهل کار، اهل ابتکار، اهل خدمت، اهل عمل، وارد میدان و خسته نشو است. در شاخص های گوناگون کشور هم در همه جا نشانه‌ی پیشرفت را ملاحظه می‌کنیم... چندی پیش رییس جمهور محترم از مطبوعات گله کرد که بد‌گویی می‌کنند، بد‌دهنی می‌کنند، لجن‌پراکنی می‌کنند و بعضی از مطبوعات اعتراض کردند. من معمولاً مطبوعات را می‌بینم؛ من حق را به رییس‌جمهور دادم، من معتقدم نمی‌گویم همه‌ی مطبوعات، بعضی از مطبوعاتی که انتقاد می‌کنند، انتقاد ایرادی ندارد، بی‌انصافی می‌کنند.»[4]

گناه احمدی نژاد این است که چون دولت‌های گذشته عمل نکرد که احزابی چون «مجمع روحانیون مبارز» (دولت‌ موسوی) و «حزب کارگزاران» (دولت رفسنجانی) و «حزب مشارکت» (دولت خاتمی) را در حمایت خود تشکیل دادند و با بیت‌المال نشریات همسو با دولت ترتیب دادند- که رکورددار آنان دولت دوّم خرداد است- بلکه در این زمینه آنقدر قانون‌مدارانه عمل کرده‌اند که حتّی برخی از دوستان مطبوعاتی دولت نهم از کم‌توجهی دولت به آنان گله‌مندند.

خلاصه‌ی کلام اینکه مخربان دکتر احمدی‌نژاد که برخی به شکل رقیب وارد میدان شده‌اند خط خود را از دشمنان جدا کنند چرا که در صف اوّل مخالفانِ روی کار آمدن مجدد رییس جمهور محترم صهیونیست‌ها می‌باشند و این فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی را در نظر بگیرند که فرمود:

«دشمنان می‌خواهند مردم به دولت، که مسئولیت اداره‌ی امور کشور را دارد، بی‌اعتماد باشند، سعی کنید این نقشه را خنثی کنید.»[5]

«مثل جنگ احزاب دست به دست هم داده‌اند، فشار دارند می‌آورند که این دولت را بکوبند، هدفشان هم این دولت یعنی آقای احمدی نژاد شما‌ها نیستید... هدف انقلاب است، هدف نظام است، هدف واقعی نظام است شما (دولت نهم) چون حرف نظام را می‌زنید، آماج تهاجمات قرار می‌گیرید... علتش همه این است که گفتمان این دولت گفتمان انقلاب است.»[6]

«امروز در دولت جدید به‌رغم همه‌ی کار شکنی‌ها، این ارزش (های امام و انقلاب) سخن اوّل و حرف رایج شده و دولت صریحاً آنرا بیان می‌کند و علّت دشمنی‌ها چه کسانی که در داخل و چه در خارج هستند، همین است که رییس‌جمهور به‌طور ‌صریح به این ارزش‌ها اظهار عشق و علاقه می‌کند. در داخل نیز برخی نگاه می‌کنند آنجایی که این ارزش‌ها پاس داشته می‌شود کجاست تا به آن حمله کنند و هر خط و حرکتی که علیه ارزش‌ها باشد، این افراد آنرا دوست دارند.»[7]
اگر چه اینگونه اعمال تخریبی بر علیه دولت کار و تلاش و خدمت از وابستگان همه‌ی جریان‌ها غیر‌قابل پیش‌بینی نبود، که اگر سخن از عدالت باشد، بسیاری را برآشفته خواهد کرد و کینه‌ی عدالت‌ستیزان را برخواهد انگیخت و به فرموده‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی:

«با آغاز مبارزه‌ی جدّی با فساد اقتصادی و مالی یقیناً زمزمه‌ها و به تدریج، فریادها و نعره‌های مخالف با آن بلند خواهد شد. این مخالفت‌ها، عمدتاً از سوی کسانی خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر می شوند و طبیعی است، بددلانی که با سعادت ملّت و کشور مخالفند یا ساده دلانی که از القائات آنان تأثیر پذیرفته‌اند، با آنان همصدا شوند. این مخالفت‌ها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند.»[8]

رقیبانی که بیش از دو ماه با موج تخریب رییس جمهور محترم به میدان آمده اند، آیا از خود سؤال کرده‌اند که چرا بدخواهان دیرین انقلاب چون نهضت آزادی‌ها و رادیوهای بیگانه و حتی رژیم‌های مرتجع عربی از حضور آنان در مقابل احمدی‌نژاد استقبال کرده‌اند؟!

حضرت امام خمینی(سلام الله علیه) هنگامی که عده‌ای از روحانیون به هواداری میرحسین موسوی حزب «مجمع روحانیون» را تشکیل دادند، در پیامی به ایشان گوشزد کردند:

«اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای نکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدّم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند، به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.»[9]

حال آیا ایشان مصداق این کلام امام راحل نیستند؟! آیا باز می‌توان باور کرد که در خط امام حرکت می‌کنند؟!

دیگر رقیبان نیز مراقب باید باشند که در این جو بد اخلاقی قرار نگیرند، چرا که کفران نعمت به گذشته‌ی آدمی نیز ضربه می‌زند، حال با هر سابقه‌ی جهادی و خدمتگزاری که باشد و در آخر این سخن صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی را به گوش جان بسپاریم که فرمودند:

«این دستاوردهای نظام اسلامی ، به راحتی محقق نشده است که عده ای بخواهند به دلیل اغراض شخصی و دشمنی با دولت ، در اصل نظام خدشه وارد کنند... این فضای بی بندو باری در حرف زدن و اظهار نظر علیه دولت ، مسائلی نیست که خداوند به آسانی از آنها بگذرد... تفضلات و رحمت الهی تا زمانی است که ما مراقب گفتار ، رفتار، و عملکرد خود باشیم زیرا خداوند با ما خویشاوندی ندارد... برخی کار ها و ظلم ها ، فتنه ای به پا می کند که دامن همه ، اعم از ظالم و غیر ظالم را می گیرد بنابر این همه باید مراقب اظهار نظر ها ، تبلیغات ، و اقدامات خود باشند.»[10]

از همه جالب تر اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه‌ی انتخابات صریحاً حمایت خود را از دکتر احمدی نژاد چنین اعلام فرمودند:

«‌همراهی دولت با ملّت را قدر بدانید. مردم! دوستی دولت را قدر بدانید...

می‌بینید اگر چنانچه رییس جمهوری شور و نشاط داشته باشد، شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگی را برای این کشور انجام می‌دهد. می‌خواهند این نباشد...

بهترین آن کسی است که درد کشور را بفهمد. درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمی باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافی‌گری خودش نباشد...

نامزدهایی که ثبت نام کرده‌اند و زود‌تر از موعد قانونی تبلیغات می‌کنند، سعی کنند با انصاف عمل کنند... بنده که از همه‌ی این آقایان، اوضاع کشور را بیشتر می‌دانم، بهتر خبر دارم، می‌دانم بسیاری از مطالبی که درباره‌ی وضع کشور و وضع اقتصاد می‌گویند به عنوان انتقاد خلاف واقع است و اشتباه می کنند...»[11]

آنچه که مسلّم است، دولتی چون دولت نهم که با رویکرد ساختار‌شکنی وارد میدان شده است، در سال‌های نخستش طبیعی است که باید با چالش‌ها و موانع جدّی‌ای روبرو شود تا دست ‌فرصت‌طلبان با نفوذ را کوتاه کند و اگر دقت کنید، پس از سه سال دولت نهم توانست تا حد قابل‌توّجهی وزیران همراه را در کابینه داشته باشد و تجربه‌ی دولت‌های گذشته نیز نشان داده است که هر طیف اجرایی در چهار سال دوّم ریاست جمهوری توانسته است با موانع کمتر و با نهادینه کردن روش‌های خود به اهداف مطلوب خود نزدیک شود و این همانی است که مافیا از آن در هراسند و با تمرکز تمام امکانات خود در پی شکست دولت محبوب دکتر احمدی‌نژاد هستند، ولی باید بدانند که این ابزار مادّی نیست که همیشه سخن اوّل را می‌زند، چون هر چه را که بشر ناچیز بخواهد تا در مشیت الهی نباشد، تحقق نمی‌یابد.

--------------------------------------------------------------------------------

[1]- سایت موج سوم (حامیان خاتمی- موسوی)

[2]- صحیفه‌ی امام، ص ۵۲۸

[3]- سخنرانی معظم له در حرم مطهر رضوی‌(علیه السلام) 1/1/85

[4]- دیدار معظم له با مردم گرمسار در سفر استانی سمنان. 21/8/85

[5]- حرم رضوی(علیه السلام) 1/1/86

[6]- دیدار با هیأت دولت نهم 2/6/87

[7]- دیدار معظم‌له با ایثارگران خراسان رضوی(علیه السلام)- اردیبهشت ۸۶

[8]- فرمان مبارزه با فساد- 10/2/80

[9]- صحیفه‌ی نور- ج ۲۱- ص ۱۷۶

[10]- دیدار با کارگزاران حج .۱۵/۸/۸۷

[11]- دیدار مردمی – سنندج 22/2/88 

منبع:http://www.rajanews.com

چرا احمدی نژاد؟

به گزارش رجانیوز، پرفسور سید حمید مولانا در تالار حافظ با اشاره به تجربیات و حضورش در عرصه های مختلف داخلی و خارجی در زمان طاغوت و پس از آن گفت: در حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی در سالهای اخیر بدون شک ایران بزرگترین موفقیت ها را به دست آورده است، در 4 سال اخیر هیچ کس در بین سران دنیا نتوانسته است نقشی را که دکتر احمدی‌نژاد در صحنه‌ی جهانی برای ایران، مسلمانان و عدالتخواهان کشورهای دیگر ایفا کرده، انجام دهد، این یک حقیقت است. 

 

وی افزود: دوستان ایران در جامعه بین المللی که هیچ، حتی دشمنان ایران به این موفقیت بزرگ اذعان و اعتراف دارند و این موضوع را می گویند.

پرفسور مولانا ادامه داد: جهان سیاست امروز بدون احمدی‌نژاد خیلی لطفی ندارد، این را خودمانی بگویم، جهان رسانه هم بدون احمدی‌نژاد لطفی ندارد.

مؤسس گروه ارتباطات دانشکده واشنگتن دی‌سی با اشاره به اینکه طی 30 سال اخیر جهان، انقلاب اسلامیایران بزرگترین رویداد جهانی بوده است که وضع جهان را دگرگون ساخته، گفت: بزرگترین جنبش سیاسی، غیر از جنبش دینی و فرهنگی در این 40 یا 50 سال گذشته جمهوری اسلامی ایران بوده است و در 500 سال گذشته در میان همه‌ی انقلابها، انقلاب اسلامی ایران مردمی‌تر و چند جانبه‌تر بوده است و تأثیر آن در روابط بین الملل بسیار بسیار بالاست.

وی افزود: انقلاب اسلامی فراسوی ایدئولوژی‌های قرن 18 و 19 شروع به فعالیت کرده و از آنها عبور می‌کند و تنها انقلابی است که قدرت نرم و دینی مذهبی و اجتماعی در آن نقش بزرگی ایفا می‌کند و نه قدرت نظامی، چریکی، جنگی، حزبی و رسانه ای.

مولانا گفت: در طول تاریخ اسلامی ما پس از صدر اسلام این اولین باری است که مسلمانان علیه استکبار شورش می کنند و یک نظام اسلامی را بنیان می گذارند. این خیلی مهم است، یعنی انقلاب اسلامی ایران یک اندیشه سیاسی جدید به دنیا ارائه می دهد، انقلاب، فرهنگ، اندیشه و دین را برای نخستین بار در طول 300 سال گذشته تجلی داده و مطرح می کند.

وی با بیان این که عنوان قدرت نرم از زمان انقلاب اسلامی ایران در جهان ترویج شد، گفت: قبل از آن کسی از قدرت نرم صحبت نمی کرد، فقط می گفتند قدرت، کتاب‌های متعددی که نوشته شده است همه حاصل آن دوره است.

استاد دانشگاه های امریکا مدعی تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر فروپاشی شوروی شد و گفت: از من بشنوید در واشنگتن جایی که من 41 سال زندگی کرده‌ام این ها فکر می کردند جنگ سرد پایان ندارد ولی به مدت کمتر از 2 سال دگرگونی‌ها انقلابی را که بعدها به انقلاب مخملی معروف شد، به وجود آورد و شوروی سقوط کرد.

مولانا همچنین گفت: ما امروز در مقطعی هستیم که باید از تأثیر انقلاب اسلامی ایران و نظام اسلامی ایران در صحنه بین المللی و روابط بین الملل صحبت کنیم، نه برعکس.

وی افزود: تا پیش از انقلاب اسلامی، همیشه در کتابها و نوشته ها صحبت از این بود که تأثیر غرب بر روی شرق و اسلام چه بوده اما این ورق امروز در همه‌ی سطوح برگشته است.

این استاد دانشگاه بحران غرب را در حال حاضر بحران رهبری دانست و گفت: امروز بحران مشروعیت رهبری و محبوبیت و مقبولیت آنهاست، با انتخابات 4 سال گذشته تحولی چشمگیر به وجود آمد، چون تمام غرب با تمام دبدبه و ادعایی که داشتند، هیچ‌کدام حتی به خودشان هم اجازه نمی‌دادند که فکر کنند ممکن است در آن انتخابات یک فردی که آنها او را نمی شناختند، موفق به پیروزی شود، تعصباتشان اجازه نمی داد و این شوک بسیار بزرگی برای آنها بود، من دوست داشتم که شما خارج بودید مشاهده می‌کردید که این شوک چقدر آنها را مبهوت کرده بود.

وی سپس تأکید کرد: در این صحنه است که دولت دکتر احمدی‌نژاد و شخص وی وارد صحنه جهانی می شود. محورهایی که در 4 سال گذشته در سیاست خارجی ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران روی آن تکیه شد، بسیار مهم است، اما اگر این محورها را با محورهای دیگر عوض کنیم، وضع ما کاملاً در جهان عوض می‌شود، یعنی آن قدرتی را که قبلاً عرض کردم، دیگر نمی توانیم به دست آوریم.

مولانا ادامه داد: چند هفته پیش خانم کلینتون در نطقش در وزارت خارجه در واشنگتن گفت که در امریکای لاتین که حیاط خلوت ما بوده است، وضع عوض شده و باید فعالیت‌هایمان را در آنجا زیاد کنیم؛ این به چه معنی است، چه کسی است در امریکای لاتین بوده که این ها را ناراحت می کند؟مولانا از جمله محورهای سیاست خارجی دولت احمدی‌نژاد را زنده کردن و احیای آرمان‌ها، ارزش‌ها و شعارهای انقلابی و اسلامی ایران دانست و گفت: با پررنگ کردن این ها در صحنه بین المللی یعنی این که ما برمی گردیم به روزی که می‌خواهیم دست داشته باشیم در تعیین دستور روز صحنه بین المللی.

مشاور رئیس‌جمهور گفت: از دیگر محورها این است که ما مسائل اجتماعی- فرهنگی و مورد نظر مردم را مانند نقش خانواده در روابط بین الملل، نقش دین و فرهنگ در روابط بین الملل، نقش مهدویت در روابط بین الملل، نقش زنان در روابط بین الملل و همین‌طور مسائل دیگر مثل هولوکاست و... مطرح کرده ایم.

وی در خصوص مسئله منجی گرایی و طرح آن توسط رئیس‌جمهور در مجامع بین الملل گفت: کسانی که می‌گویند چرا مسئله مهدویت مطرح می شود، از ادبیات بین الملل اطلاع ندارند چرا که اساساً بخش زیادی از روابط بین الملل جنبه منجی گرایانه دارد.

وی افزود: بخش عمده اندیشه سیاسی و اجتماعی دنیای غرب بر پایه منجی گرایی است، یعنی اگر شما از این مرحله به مرحله دیگر برسید، به آن بهشت موعود می رسید و امروز مطالعات بسیار فراوانی در امریکا و اروپا روی منجی گرایی انجام گرفته است، ببینند که این ها این منجی گرایی را در ذهنیت خودشان چگونه زنده می کرده اند، ولی چون علیه مذهب و برای مسائل دنیوی و مادیات بود، کسی که این ها را می شنید، فکر می‌کرد منجی گرایی فقط در دنیای دین و مذاهب وجود دارد.

مولانا تأکید کرد: این بار دنیا مسائلی را می شنید که قابل شنیدن بود و نشنیده بودند، ما این ها را در دانشگاه ها صحبت می کردیم ولی خارج از دانشگاه ها کسی این ها را نمی شنید و تراوشی از محیط آکادمیک به بالاتر نداشت ولی این بار تمام این ها در ملا عام بود. علت توجه رسانه ها و دولتمردان و مردم به احمدی‌نژاد این بود که مسائلی را مطرح می‌کرد که قبلاً مطرح نشده و یا مطرح شده ولی کسی به شفافیت ایشان این ها را بیان نمی کرد.

وی محور دیگر دولت نهم و شخص احمدی‌نژاد را نظریه عدالت نامید و گفت: احمدی‌نژاد نظریه عدالت را در صحنه بین الملل مطرح کرد، نظریه عدالت در روابط بین الملل تا این اواخر جایگاهی نداشت و هنوز هم نظریه قدرت حکومت می کند نه عدالت. کتابهایی هم که نوشته شده قدرت را در نظر می‌گیرد، آوردن تئوری عدالت و بسط دادن آن به تئوری روابط بین الملل یک نوع نواندیشی بود که دولت نهم و شخص آقای احمدی‌نژاد آن را به خوبی انجام دادند ولی فکر نکنید همه چیز فردا عوض می‌شود و شورای امنیت تبدیل به شورای عدالت می شود، ممکن است تا 10 سال دیگر این اتفاق رخ ندهد ولی مطرح کردن این موضوع بسیار مهم است و تشخیص دادن این که این شورا، شورای امنیت است نه شورای عدالت، چیزی است که کسی اصلاً فکرش را نمی‌کرد.

پرفسور مولانا محور دیگر را محور توحید گرایی عنوان کرد و افزود: توحید گرایی به این معنا است که دین نقش بزرگی را در روابط بین الملل ایفا می‌کند، از جنبه عینی و عملی هم عده‌ی کسانی که به توحید و به پرستش خدا علاقه دارند، بیشتر از کسانی است که ندارند، این می تواند نقطه مشترک روابط مردمی، سازمانی، گروهی، بین فرهنگی و ملل باشد.

فرق این نوع نظر پردازی راجع به عامل دین در روابط بین الملل با قرون وسطی که کلیسا در حکومت دخالت می کرد، چیست؟ چرا او در قرون وسطی و انقلاب کبیر فرانسه از بین رفت و دیگر نه دین را گذاشتند بیاید و نه کلیسا را که آن نفوذ را داشت. چرا در قرن بیستم با انقلاب اسلامی و آغاز قرن بیست و یکم این موضوع ها مطرح می شود؟ در چه چارچوبی، چه فرقی دارد و چه تاثیراتی می تواند داشته باشد؟

وی در پایان توجه به ملت ها را محور دیگری نامید که در سیاست خارجی روی آن حساب شده و گفت: در غرب به ملت‌ها توجه فوق العاده ای هست و اگر توجه نداشته باشند، مشروعیت ندارند ولی مطالعات ما نشان می دهد که این ها علاقه ای به احترام به ملت های دیگر نداشته اند و این برمی‌گردد به طرز تفکر استعماری‌اشان، اما الان رئیس‌جمهوری اسلامی ایران، این را محور اصلی سیاست خارجی خود قرار داده است که باید متوجه ملت ها باشیم و مبنای قدرتها کاملاً عوض شده است.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: این موضوعات باعث شده است که نه تنها مسلمانان، بلکه غیرمسلمانانی هم که سالها زیر سلطه بوده اند، به ایران توجه کنند و نگرانی های زیادی برای سلطه گرایان به‌وجود آید، چون، سیستم نمی خواهد عوض بشود.

ی به تأثیر فعالیت‌های دولت نهم در عرصه بین المللی اشاره کرده و گفت: 50 سال پیش وقتی به امریکا رفتم، دیدم آنها ایران را با 3 عنوان می شناسند، هر سه عنوان در انگلیسی با حرف c انگلیسی شروع می شود، cat به معنای گربه: می گفتند گربه ایرانی خیلی قشنگ است، دیگری فرش ایرانی، سومی خاویار. از اغلب افراد وقتی می‌پرسیدی، نمی دانست ایران کجاست، امروز هر کجای اروپا و امریکا و هر کجای دیگر بروی بگویی ایرانیم، من آمار گرفته ام اولین چیزی که از شما می پرسند، این است که می‌گویند حال دکتر احمدی‌نژاد چطور است؟ من این ها را میگویم نه برای این که با احمدی‌نژاد دوست باشم یا او را بشناسیم بلکه این واقعیات در عالم وجود دارد. 

منبع:http://www.rajanews.com