منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

هاشمی دعوت کنون!

هاشمی دعوت کنون!

از آن روزی که عطای مهاجرانی ندا سرداد که وای از دوران بی هاشمی، مگر می شود ایران بدون ریاست جمهوری هاشمی را تصور کرد ،سالها می گذرد و ایران عزیز سالها را بدون ریاست جمهوری ایشان گذرانده است.اما  عطا و همنظرانش در هر دوره ای که براین ملت گذشت و هر بحرانی امد و رفت و هرحادثه طبیعی و غیرطبیعی که در این دیار حادث شد فریاد وا هاشمیا سردادند و افسوس مدیریت شخص شخیصشان را جرعه جرعه سرکشیدند!

در چهار انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده پس از اتمام دوره ریاستشان و با این یکی که میشود پنج تا  هنگامی که فصل هاشمی دعوت کنون آغاز می گردد (دو سه ماه مانده به هر انتخابات ریاست جمهوری ) عده ای به محضرشان شرفیاب شده و مجدانه و ملتمسانه خواستار حضور این مدیر توانمند جهت رفع و رجوع ایرادات کشور شده اند. همیشه و در تمامی این دوران ها در پی کشف رابطه این گروههای همیشه مرید ایشان بوده ام اما هر بار با نام های مختلف خدمتشان شرف یاب می شوند و مانع از شناسایی می گردند.مانند جمع کثیری از کارگزاران متخصص و متفکر،گروه زیادی از نخبگان ،دسته پرو پیمانی از مدیران و ....

در این فصل هایهاشمی دعوت کنون سوالات عدیده ای ذهنم را آزار می دهد سوالاتی چون:

1.      مردم و نخبگان سراسر دنیا چه فکری در باره نظام نخبه پروری در ایران در ذهن می پرورانند وقتی میبینند که ما در هر دوره خواستار تکرار ریاست جمهوری یک رئیس جمهور سابق هستیم. مگر در ایران قحط الرجال است؟

2.      چگونه است که این مدیر توانا و مدبر پس از سی سال هنوز نتوانسته نیروهایی زبده تربیت کند که شانه هایشان را برای این مسئولیت خطیر سپر شانه های پیر و خسته استاد کنند و هر بار خودشان باید زحمت بکشند و بیایند.

3.      خود آقای هاشمی در این 16 سال از این همه بادمجان دور قاب چین حالشان به هم نمیخورد که هر هفته دوبار به محضرشان شرفیاب و ندای "بیائید بیائید نسیم سحر هستید " سر می دهند؟

اگر قرار بر این بود که کاش همان 20 سال پیش پیشنهاد عطا خان مهاجرانی تصویب میشد که این همه هزینه انتخابات بر ملت تحمیل نشود و مدیریت حضرتشان اکنون ایران را بر تارک کشورهای خاورمیانه نشانده بود البته به عقیده من و همفکرانم این تارک نشینی ایران عزیز ما به منزله سقوط ارزش های آرمانی و مالزی سازی کشور بود. که الحمد لله این نشد. اما واقعا مایه تاسف است که در کشوری که دم از مردمسالاری  می زند نظام گردش نخبگان انچنان ضعیف باشد که در هردوره ریاست جمهوری روسای جمهور سابق و اسبق جزء گزینه های احتمالی نامزدی باشند و از این بدتر این که به جای این که نخبگان برعدم نیاز به حضورشان تاکید ورزند به پابوسی و دست بوسی رفته خواستار حضور مجددشان باشند. شاید آنها نخبه نیستند نمیدانم

به هر حال رسم خوبی نیست. بوش پسر (بلا تشبیه) که بی عقلی اش شهره خاص و عام است در این فقره خودش را مضحکه عام و خاص نکرد نمیدانم چرا برخی بزرگان ما اصرار دارند!

البته مریدان حضرتشان گمان نکنند انتقاد ما و دوستان دیگر به دلیل ترس از حضور هاشمی است خود این عزیزان میدانند حضور هاشمی موجب تقویت جبهه مقابل ایشان میشود .ما از حضورشان ترسی نداریم اما حضور یک رئیس جمهور در دوره ریاست جمهوری بعدی را نشان دهنده بسته بودن چرخه گردش نخبگان و القا گر ضعف در سیستم مدیریتی کشور میدانیم که این به ضرر کشور و نظام ماست. در این دو دوره اخیر که فصل خاتمی دعوت کنون نیز موازی با فصل قبل آغاز شده و در دوره بعد هم حتما فصل احمدی نژاد دعوت کنون می آید و قس علی هذا. پس واضح و مبرهن است که بدعت نامبارک ایجاد شده توسط عاشقان دلباخته حضرت هاشمی و تاییدات خود ایشان سرانجام خوبی ندارد و نخواهد داشت.

در پایان به سبک نامه های آقای هاشمی در دوران ریاست جمهوری شان می نگاریم که

والسلام علی من اتبع الهدی

تشکر همه مردم جهان از شهردار تهران!

تیم رسانه ای قدرتمند و حرفه ای در تبلیغات انتخاباتی اگر حرف اول رانزند حرف دوم را می زند به شرط این که حرف اول را پول و منابع مالی زده باشد. در تبلیغات امروز دنیا ایده های نو و ابتکارات رسانه ای تا حد بسیار زیادی میتواند نظرسنجی های انتخاباتی را جابجا کند و همین بالا و پایین ر فتن های کاندیداها در جدول، تمایل کارتل های قدرت و ثروت را به آنها جلب و یا از آنها دور می سازد .  نامزدی که نتواند منابع مالی درست و حسابی برای تبلیغات نهایی و روز های آخر جلب کند کلاهش پس معرکه است.

همه اینها که گفتیم معادلات انتخابات در غرب است جایی که پول حرف اول و آخر را میزند و البته الان رسانه حرف اول و پول حرف آخر را میزند. اما این جا ایران اسلامی است و مردمش هر از گاهی تمامی معادلات و معاملات را به هم میزنند و کاری صورت میدهد مثال زدنی که حیرت، اولین عکس العمل ناظران بیرونی است.

در تبلیغات نامزدهای انتخابات دو نکته مهم وجود دارد که باعث دلزدگی مردم ما می شود:

۱.      استفاده از شیوه های تبلیغاتی غربی

 نامزد های عزیز انتخابات ریاست جمهوری باید فهمیده باشند و بدانند که هرگاه نامزدی در تبلیغات چشم به راهکارهای تبلیغاتی و ژورنالیستی غربی دوخته ،بد باخته است. که الحمد لله نامزد های ما همگی متعهد و ارزشی هستند.ان شاءالله

۲.    تمجید بیش از حد و مبالغه آمیز

این نکته گاها توسط تیم های رسانه ای که مشغول تبلیغات برای نامزد مورد وثوق خود هستند مورد بی توجهی قرار می گیرد و آنچنان آش را شور میکنند که آدمی روزنامه  و رسانه نوشتاری را به گوشه ای پرت میکند و یا رسانه دیداری و شنیداری را خاموش مینماید.

تعریف بیش از حد و سلام و صلوات فرستادن برای نامزد و هی از مدیریت و کاردانی او گفتن گاهی مردم را خسته میکند. انگار به جای مردم نشسته ایم و میخواهیم به زور به مردم بفهمانیم که فلانی کارآمد است خب اگر ایشان مدیر و مدبر باشند که مردم خودشان تشخیص میدهند و اگر نباشند هم که باز به سرعت نور کشف خواهد شد بنابراین  مداحی های رسانه ای بیشتر رای منفی را افزایش میدهد. و بالا رفتن رای منفی یعنی فاجعه برای یک نامزد

دکتر قالیباف شهردار خدوم وکارامد تهران انصافا در این مدت هفت سال زحمات بسیاری کشیده اند که شایسته تقدیر است اما تیم رسانه ای ایشان در قالب روزنامه همشهری و سایر نشریات وابسته که الحمدلله کم هم نیستند آنچنان با تیتر های درشت اذهان مارا نشانه گرفته اند که خدا به دادمان برسد. 

صفحات همشهری را که ورق میزنی سرتاسر مدح و ثنای شهرداری فعلی و کرامات و تدابیر ایشان است و بس

ما هم منکر این نیستیم اما میگوئیم در این دوماه مانده به انتخابات اینگونه تیترها و مقالات اثر سوء میدهد.

متاسفانه تیم رسانه ای ستاد دکتر قالیباف با طراحی تبلیغات نامناسب در سال 84 بزرگترین ضربه را به ایشان زدند و اکنون نیز بدون درس گرفتن از تجربیات قبل در حال تبلیغات هستند توصیه ما به این عزیزان این است که در این دوماه باقی مانده مراقب ذائقه مردم باشند .

سادگی بهترین رنگ برای تبلیغات نیروهای ارزشی است این ادعا ثابت شده است. اگر تیم رسانه ای شهردار تهران سادگی پیشه کند و با دلهای مردم ما همکلام شود شاید مرادشان راحت تر وصول شود وگرنه بااین روندی که همشهری میتازد همین امروز و فردا ناگزیر از زدن این تیتر خواهد بود:

تشکر همه مردم جهان از شهردار تهران!

برای این که متهم که وابستگی به جریان انحرافی نشویم مطلب را با مثالی از عملکرد غلط دکتر احمدی نژاد در حمایت همه جانبه از اسفندیار رحیم مشائی به پایان می رسانیم . همه می دانیم که مداحی ها و تملق های ایشان از مشائی آنچنان دلزدگی در اکثریت مردم ایجاد کرده که محال است با وعده ماهی 250 هزارتومان بتوان مزاج سرد شدهمان را تغییر دهیم حالا اگر مثلا ماهی 2 تا 3 میلیون تومان وعده دهند با شرط عدم تغییر قیمت های حامل های انرژی  و ارز تک قیمتی 1500 تومان ،شاید با عرق نعنا بتوانیم مزاجمان را تغییر دهیم اما دلزده شده ایم دیگر!