منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

منتظران

پویشی برای خواستن آمدنش

آقای ده نمکی توهم فقط برای آن وری ها نیست!

دوئل" اخراجی ها" و "جدایی نادر از سیمین" با همه کش و قوس ها تمام شد. دوئلی که از همان ایتدا برنده اش مشخص بود اما  طرفداران فرضیه "ما بیشماریم" دوباره با تکرار فرضیه  شکست خورده خود تصمیم به زورآزمایی کردند و همه نوع دست و پایی زدند تا فیلم "فرهادی" ، "ده نمکی" را اخراج کند. اما فروش تقریبا دوبرابری" اخراجی ها" آب سردی بود دوباره بر فرضیه " به جان مادرمان ما بی شماریم"

این که چرا و به چه دلایلی این دوفیلم نماد دوجریان شدند و دردوئلی ناخواسته قرار گرفتند موضوع بحث ما نیست. این که کدام فیلم خوش ساخت تر بود و کدام فیلم نبود هم موضوع بحث ما نیست. این که "ده نمکی" کارگردان  هست یا نه نیز موضوع بحث ما نیست. موضوع بحث ما توهم است.اما نه  توهم "فرهادی" که در دفاع از سبزها و حرف های  ناشی از جوگیر شدنش به علت ابراز علاقه سبزها به فیلمش به اوج رسید . موضوع  توهمی است که جناب" ده نمکی" را فرا گرفته است!

البته باید اعتراف کرد که وقتی ابرو باد و مه و خورشیدو فلک در کار باشندتا" اخراجی ها "نفروشد و باز هم خوب بفروشد خب ممکن است جناب" ده نمکی" که پس از جفاهای فراوان درحق فیلمش همچین برد با شکوهی داشته کمی به سمت خود شیفتگی برود. اما باید خودش را کنترل کند.

مخصوصا کسانی که داعیه انقلابی گری و دیانت دارند به هیچ وجه نباید در دام توهم و خود برتر بینی و تکبر بیفتند. حتی اگر بخواهند لج دشمنان رادر بیاورند!

امیدوارم جناب "ده نمکی" این یادداشت ما را بی پاسخ بگذارند و ما را همردیف جریانات ضد اخراجی ها قرار نداده و در مصاحبه ها ما را نچزانند.

برادر گرامی!

شما در دانشگاه امام صادق (ع) سخنی فرموده اید که آرام و قرار را از من گرفت و تا این مجیز را ننوشتم آرام نگرفتم

فرموده اید:

"صحبت امروز خانه های ایرانی کتاب قرآن ،حافظ و اخراجی هاست!"(منبع روزنامه وطن امروز شماره 678-ص7)

این جمله متوهمانه چگونه از شما صادر شده است؟ به همین ماه عزیز در خانه ما که ایرانی هستیم دوماهی است که هیچ نقلی از اخراجی ها نشده است چه برسد که بخواهیم  هم ردیف با کلام الله مجید در باره اخراجی ها بحث کنیم!

برادر گرامی!

در خانه های ایرانی قرآن مجید، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه،مفاتیح الجنان، دیوان حافظ و سعدی و صائب و شاهنامه فردوسی است که یکه تاز است نه فیلم اخراجی ها!

شاید منظور شما از این جمله این است که فیلم اخراجی ها جزء تحلیل های روزانه مردمی شده است. خب این جمله درست تر است و میتوان گفت در خانه های ایرانی صحبت از یارانه ها ،اخراجی ها و ادغام هاست!

برادر گرامی !

فیلمهای شما به دلیل نگاه مردمی و صحبت از دغدغه های ملت مورد توجه مردم شریف ایران قرار گرفته است اما نباید شما سرور گرامی را به سمت توهم برده و خدای ناکرده احساساتی دون شان شما وجودتان را در بر بگیرد.

وقتی توهم مومنی را در بربگیرد دیگر باید فاتحه ایمانش را خواند. پس همه باید مراقب باشیم و هرچه کرده ایم و می کنیم را از خدا و عنایات او بدانیم.

برادر گرامی!

اخراجی ها تمام شد و حرفش را زد و مخاطبانش هم حرف را شنیدند. و اثبات کرد که سینما با ابتذال نمیتواند مخاطب را به خود بکشاند بلکه مردم شیفته فیلم هایی هستند که از زبان خودشان حرف بزند.  امامبادا این اقبال مردمی شما را شیفته خود کند!

می دانم که نقد برادرتان را به گوش جان می شنوید و نیت ما را جز خیر و صلاح خود  نمی پندارید. به امید موفقیت های بیشتر شما

چرا مختارنامه عجله دارد؟

                  

مدتهاست که از پخش سریال تاثیرگذار مختارنامه میگذرد . سریالی که از همان ابتدا قدرت نمایش داستان تاریخی عظیم مختار را به رخ مخاطبان کشید و میلیونها بیننده را جمعه ها پای تلویزیون کشاند و می کشاند.

همانطور که میدانیم اساس داستان مختار و همچنین نام و یادی که از وی مانده است به دلیل انتقام سختی است که از قاتلین حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) گرفته است. اما اکنون که سریال به حساس ترین و اصلی ترین قسمت های خود رسیده است از نوعی عجله و شلختگی رنج می برد. انگار کارگردان محترم سعی دارد هرچه سریعتر از این صحنه ها عبور کرده و به صحنه هایی اصلی تر بپردازد. اما آیا صحنه و یا سکانسی اصلی تر و هیجانی تر از سکانس به درک واصل شدن عمر سعد میتواند برای مخاطبان تصور شود؟ مخاطبانی که مدتها با دیدن و شنیدن قساوت های این مردک لعین منتظر نوع نمایش صحنه مرگش بودند تا دلهایشان تسکین یابد به ناگاه با سکانسی بسیار عادی و خشک و خالی از افتادن وی از بالای پشت بام و به سرعت و بدون حتی موسیقی حماسی و تاثیرگذار که مخاطب را تسکین دهد لوکیشن به دارالماره میرود و مختار روبروی سر عمر نشسته است. شاید تا آن صحنه هنوز خیلی از مخاطبان باور ندارند که عمر کشته شد!

در سکانس کشته شدن شمر نیز وضع به همین منوال بود. شمر را میدیدیم که در خرابه ای نزدیک مدائن لخت شده و به آسودگی لباس هایش را میشوید. ظرف ماستش را تا ته می لیسد و به خواب بعد ازظهر میپردازد و با فریاد کیان ایرانی ازخواب پریده و دریک نبرد تن به تن 5 دقیقه ای ناگهان شکست خورده و کیان بدون حتی ذره ای بیان احساس از کشته شدن قاتل حضرت ابا عبدالله فقط میگوید:سر از تنش جدا کرده خدمت امیر ببرید!

سکانسی که بسیار جای کار داشت و حداقل با یک فریاد یا حسین کیان، به راحتی میتوانست تاثیر لازم را بگذارد اما به سرعت تمام شد تا صحنه مشروب خواری سنان بن انس در خانه پدر زنش با آب و تاب تمام به تصویر کشیده شده و ترس عروس کرولال از سنان به نمایش در آید!

شاید عوامل سریال بگویند نظر به این که مخاطبین سریال از تمامی گروههای سنی هستند سعی شده تا صحنه های خشونت بار و یا جدا شدن سر از بدن ها کمتر نشان داده شود. اما در طول سریال در جنگ هایی که موضوع اصلی قیام مختار نبود صحنه هایی بسیار خشونت بارتر دیدیم.  به طور مثال در جنگ های توابین سر سلیمان بن صرد به طرز دلخراشی جدا شد.

همه واقفیم که اوج حماسه مختار به انتقام او از قاتلین امام حسین(ع)  برمیگردد نه تدبیرش در حمله یزید به مکه! آنقدر که برای حمله یزید به خانه خدا و سوزانده شدن کعبه تلاش شده بود در صحنه به درک واصل شدن عمر و شمر حتی یک درصد هم کار نشده بود.

آنقدر که برای به تصویر کشیدن نوع غذاخوردن عبدالله بن زبیر تاکید شده بود بر فضاحت و نکبت قاتلین حضرت در زمان مرگ تاکید نشده بود.

به شخصه هنگام دیدن قسمت های اولیه سریال روز شماری میکردم تا به سکانس های به درک واصل شدن قاتلین حضرت امام حسین (ع)  برسیم تا دلهایمان از انتقام الهی از این دنیا پرستان دین فروش تسکین یابد اما سکانس های سریع و با عجله و آشفتگی همه حسمان را به هم ریخت. و ذوقمان را خشکاند. امیدوارم سکانس کشته شدن عبیدالله بن زیاد به دست ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر خوب باشد تا کمی دلهایمان آرام شود!